بهمن ۱۸، ۱۳۹۴

اراده خدا و فرزندان خدا (1)



زندگی انسان سراسر انتخاب و تصمیم است. هر کدام از ما بارها و بارها بر سر دوراهی قرار گرفته‌ایم. کدام راه را انتخاب کنم؟ جوانب امر را می‌سنجیم، ودر نهایت یکی را انتخاب می‌کنیم. یا بخت و یا اقبال... گاهی با خود می‌اندیشیم که اگر آن راه دیگر را انتخاب کرده بودم چه؟ و... باز انتخاب وباز... تصمیم. این مسأله در زندگی تمام انسانها یکسان است. گویی زندگی، هزار خمی است که هر قدمی بر می‌داریم، به دو یا حتی چند راه جدیدی بر می‌خوریم. پایانی نیست. گاهی تصمیم‌گیری بسیار ساده است و گاهی بسیار دشوار. در نهایت همواره ذهن ما در حال دو دو تا چهار تا کردن است.
مسأله انتخاب برای ایمانداران نیز به موضوعی بغرنج بدل گشته. در فرهنگ مسیحی ما عبارتی وجود دارد بنام اراده خدا. در دوراهی‌های زندگی، ایمانداران در جستجوی درک اراده خدا هستند. بدین معنی که پیش از اتخاذ تصمیم، تلاش می‌کنند تا دریابند کدام راه مورد نظر خداوند است. اما به نظر من مهمتر از درک اراده خدا برای ما مسیحیان، درک مفهوم زندگی مسیحی است. چرا که اگر بعنوان یک مسیحی مفهوم زندگی خود را درک کنیم، آنوقت تصمیم و انتخاب دیگر مسأله‌ی عذاب آوری نخواهد بود. پس بیایید با هم نگاهی عمیقتر به زندگی و مفهوم آن بی‌اندازیم.

١- آمدن ما به این دنیا تصادفی نبوده . (اشعیا باب ٤٤ آیه ٢)
در واقع خداوند زمان تولد، نحوه‌ی تولد، و دلیل تولد ما را می‌دانسته. او اجازه داده تا به این دنیا بیاییم. اما در واقع ما نسبت به این حقیقت ‌بی‌توجه هستیم و تنها در زمان مشکلات به آن می‌ا‌ندیشیم؛ آنهم با دیدی منفی: «خدایا! چرا من را به این دنیا آوردی؟». اما شایسه است که واقعاً به این موضوع بی‌اندیشیم. بسیاری از ما والدین خود را مسئول بدنیا آمدنمان می‌دانیم؛ در حالیکه آنها واسطه و وسیله بد‌نیا آمدن ما بوده‌اند. واقعیت این است که خواست خداوند ما را بد‌نیا آورده. نژاد، فر‌هنگ، و زبانی که در آن پرورش یا‌فته‌ایم، همه‌ی اینها خواست خداوند بوده است.

٢-همه چیز از سوی خداست .(رومیان باب ١١ آیه ٣٦ )
زیرا همه چیز از او،و بواسطه او ، و برای اوست .

باید باور کنیم که همه چیز از سوی خداوند است. هیچ امری بدون اجازه خداوند در زند‌گی ما روی نمی‌د‌هد، زیرا هیچ چیزی در این دنیا نیست که خدا از آن مطلع نبا‌شد یا از آن شگفت‌زده شود. او همه چیز را می‌داند و از ابتدا و انتهای هر امری آگاه است. با این تفا‌سیر، آیا می‌توان گمان کرد که رویدادهای زندگی ما بدون آگاهی او روی می‌دهند؟ وقتی در شرایطی قرار می‌گیریم که تصمصم‌گیری بنظر سخت و دشوار می‌آید، بگونه‌ای رفتار می‌کنیم که گویی خود خدا هم در حل آن ناتوان است و یا تمایل به همکاری با ما ندارد و از سردرگمی لذت می‌برد. فشار فکری برای اتخاذ تصمیم صحیح از طرفی، و ترس از انتخاب نادرست از سویی دیگر ما را همچون کلافی سر در گم به خود می‌پیچید. ولی باید بدانیم که سردرگمی از خداوند نیست. عیسی گفت: "من نور عالم هستم". بنابراین تاریکی در خداوند نیست. همه چیز روشن و عیان است. او برای ما نور فرستاد و ما که آن نور رهایی‌بخش را پذیرفته‌ایم، همواره در روشنائی زیست می‌کنیم.

هیچ نظری موجود نیست: