خرداد ۰۵، ۱۳۹۴

معنای دیگر پنطیکاست


معنای دیگر پنطیکاست این است که همراه با افاضۀ روح‌القدس، مأموریت جدیدی نیز بر دوش ما گذارده می‌شود. عیسی به پیروانش دستور داد که «بروید و همۀ امت‌ها را شاگرد سازید» (متی ۲۸:‏۱۹). اما به ایشان فرمود که پیش از حرکت، در اورشلیم بمانند تا روح‌القدس موعود را بیابند. بنابراین، هدف عطای روح‌القدس، اعلام خبر خوش انجیل به انسان‌هاست.
به یک معنی پنطیکاست ابطال لعنت برج بابل است (پیدایش ۱۱، خصوصاً آیات ۶ تا ۷). زمانی که تمام بشر یک قوم بود با یک زبان و با یک هدف شرارت‌بار، خدا زبان‌شان را منقسم کرد تا هدف‌شان را باطل سازد و ایشان را پراکنده کند. اما در پنطیکاست، نقشۀ الهی این بود که همۀ مؤمنین به‌واسطۀ روح‌القدس یک قوم گردند و یک هدف داشته باشند که همانا اعلام معرفت عیسای مسیح به جهان می‌باشد؛ و به ایشان یک زبان بخشیده شد تا این هدف را تحقق بخشند، و آن زبان محبت است. به گفتۀ پولس، خدا «... این مسئولیت را به ما سپرده تا پیغام این آشتی را به دیگران نیز برسانیم... ما سفیران مسیح هستیم. خدا به‌وسیلۀ ما با شما سخن می‌گوید» (دوم قرنتیان ۵:‏۱۸و۲۰). این دعوتی است والا و افتخاری است بس عظیم برای هر ایماندار.
امروز، این است مفهوم و پیام پنطیکاست برای ما!

پنطیکاست یعنی رابطه‌ای جدید با خدا، آغازی جدید، زندگی جدید، هدفی جدید، پیامی پیروزمند، و اطمینان از حیاتی نو در ملکوت جدید خداوند! باشد که در این پنطیکاست خداوند قلب و وجود شما را مالامال از قدردانی نماید، قدردانی به‌خاطر این هدیۀ پرارزش!

خرداد ۰۱، ۱۳۹۴

پنطیکاست



پنطیکاست! این کلمه برای هر مسیحی، در هر جا، یادآور منظرۀ پرشکوه قرارگیری زبانه‌های آتش بر سر مسیحیان اولیه و افاضۀ عطای شگفت‌انگیز زبان‌ها به‌عنوان نشانۀ افاضۀ روح‌القدس می‌باشد. این رویدادها در باب دوم کتاب اعمال رسولان ثبت شده است. اما آیا یادآوری این صحنۀ حیرت‌انگیز کافی است؟ آیا نباید معنی عمیق‌تر این رویداد را جستجو کرد؟ این واقعه چه مفهومی برای آنانی که آنجا حاضر بودند، داشت؟ و امروز چه مفهومی برای ما دارد؟
پنطیکاست در اصل واژه‌ای است یونانی به معنی پنجاه. این کلمه در ترجمۀ یونانی تورات، نام یکی از سه عید بزرگ یهودیان بود. در زبان عبری، این عید را "عید هفته‌ها" می‌نامیدند که شرح آن در لاویان باب ۲۳ و تثنیه باب ۱۶ آمده است.
این دورۀ پنجاه روزه که منتهی به این عید می‌شد (نام پنطیکاست یا پنجاهه به همین جهت بر آن گذارده شده است)، از فردای آخرین شنبۀ عید پِسَح (فِصَح) آغاز می‌شد. در اولین روز این پنجاهه، اولین بافه از نوبر گندم را همراه با برۀ قربانی به حضور خداوند می‌آوردند.
در روز پنجاهم، یعنی در روز پنطیکاست، دو گِردۀ نان که با خمیرمایه و با آرد مرغوب پخته شده، باز همراه با برۀ قربانی، به حضور خداوند آورده می‌شد. به این شکل، درو محصول را جشن می‌گرفتند. شور و شعف این جشن را به‌راحتی می‌توان تجسم کرد.
پس از گذشت قرن‌ها، یهودیان پی‌بردند که این عید برای آنان معنایی عمیق‌تر در بردارد. عید پنطیکاست در ماه سوم سال عبری واقع بود، یعنی در همان ماهی که خداوند عهد خود را بر کوه سینا به موسی عطا فرمود (خروج ۱۹). خداوند وعده داده بود که اگر ایشان از فرایض این عهد اطاعت کنند، محصول ایشان را برکت خواهد داد (تثنیه ۲۸). پس جای تعجب نیست که برای قوم یهود، عید پنطیکاست نماد و مظهر تجدید عهد ایشان با خداوند بود.
حال، بیایید به رویدادهای پنطیکاستِ عهدجدید نگاهی بیافکنیم. خداوند عیسی در روز تهیۀ عید پسح مصلوب شد و در فردای سَبّت پسح قیام فرمود. پیش از رنج صلیب، وعده داد که روح‌القدس را بفرستد (یوحنا ۱۴:‏۱۶-‏‏‏۱۷). به هنگام غروب روز قیام (که اولین روز دورۀ پنجاهه منتهی به روز پنطیکاست بود)، عیسی از درهای بسته عبور کرد و خود را به شاگردان ظاهر فرمود. او دو بار شاگردان را با کلمۀ "سلام" (سلامتی و آرامش)، تحیت گفت و آنگاه، بر ایشان دمید و فرمود‌:
«روح‌القدس را بیابید!» (یوحنا ۲۰:‏۲۲). برای کسی که ایمان داشت، این نوبری بود برای عید پنطیکاست! بعد از پنجاه روز، «چون روز پنطیکاست رسید» (اعمال رسولان ۲:‏۱)، روح‌القدس نازل شد. روح‌القدس در وجود مؤمنین ساکن شد.
همانگونه که گرده‌های نان تازه که در حضور خداوند در روز پنطیکاست تکان داده می‌شد، حاوی خمیرمایه بود، کلیسای تازه متولد شده، یعنی آنانی که در مسیح عادل شمرده شده بودند، در خود خمیرمایۀ روح‌القدس را داشتند. و همانگونه که عید پنطیکاست مظهر عهد خدا با قوم یهود بود، افاضۀ روح‌القدس نیز مظهر عهد و میثاق جدید خدا با تمام بشریت بود. این همان وعده‌ای است که خدا به زبان ارمیای نبی فرموده بود که «... با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهد تازه‌ای خواهم بست، نه مثل آن عهدی که با پدران ایشان بستم... شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود» (ارمیا ۳۱:‏۳۱-‏‏‏۳۳).

اردیبهشت ۲۸، ۱۳۹۴

دلایل صعود عیسی مسیح به آسمان




1-مسیح به آسمان صعود کرد
تا نشان دهد که بالاتر از هر چیز زمینی است.

کلام خدا اینگونه می گوید: "چه مقدار است عظمت بینهایت قوت او نسبت به ما مومنین برحسب عمل توانایی قوت او که درمسیح عمل کرد چون او را از مردگان برخیزانید و به ‌دست راست خود در جایهای آسمانی نشانید، بالاتر از هر ریاست و قدرت و قوت و سلطنت و هر نامی که خوانده می‌شود، نه در این عالم فقط بلکه در عالم آینده نیز. و همه ‌چیز را زیر پایهای او نهاد و او را سر همه ‌چیز به کلیسا داد، که بدن اوست یعنی پری او که همه را در همه پر می‌سازد. " (افسسیان 19:1-23)
صعود مسیح نشان می دهد که او که سر کلیسا است و از هر چیزی بالاتر است ، او از قوتها ، افراد ، سلطنتها ، نامها ، اسارتها ، گناهان ، انواع بیماریهای لاعلاج ، انواع سرطانها ، انواع مخالفتها و ... بالاتر است . در نتیجه کلیسا هم بوسیله مسیح دارای اقتدار می باشد.
کلام خدا در مورد عیسی مسیح می گوید : " و چون در شکل انسان یافت شد، خویشتن را فروتن ساخت و تا به موت بلکه تا به موت صلیب مطیع گردید. از این جهت خدا نیز او را بغایت سرافراز نمود و نامی را که فوق از جمیع نامها است، بدو بخشید. تا به نام عیسی هر زانویی از آنچه در آسمان و بر زمین وزیر زمین است خم شود ، و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیح ، خداوند است برای تمجید خدای پدر." (فیلیپیان 8:2-11)
بله صعود مسیح به آسمان به ما یادآوری می کند که هرچیزی در مقابل نام عیسی به زانو می آید چون مسیح بالاتر از هرچیزی صعود می کند و بر همه قوتها تسلط دارد.
همچنین کلام خدا در دوم قرنتیان چنین می گوید : "زیرا اسلحه جنگ ما جسمانی نیست بلکه نزد خدا قادر است برای انهدام قلعه‌ها، که خیالات و هر بلندی را که خود را به خلاف معرفت خدا می‌افرازد، به زیر می‌افکنیم وهر فکری را به اطاعت مسیح اسیر می‌سازیم" (دوم قرنتیان 10:4.5)
این حقایق عالی به ما کمک می کند تا با دیدن جایگاه مسیح بهتر و با ایمان و اقتدار دعا کنیم تا مردم نجات یابند ، مریضان شفا یابند ، ایمانداران رشد کنند و پر از روح القدس گردند ، اسیران آزاد گردند و مشکلات و موانع حل گردند.

2- مسیح به آسمان صعود کرد
تا در دست راست پدر نشسته و برای ما شفاعت کند.

کلام خدا می گوید :" زیرا که ما را چنین رئیس کهنه شایسته است، قدوس و بی‌آزار و بی‌عیب و از گناهکاران جدا شده و از آسمانها بلندتر گردیده " (عبرانیان 7:25)
خدا را شکر برای تنها شفیع گناهان ما (اول یوحنا 2:1) ، او طبق وعده اش همیشه حاضر است ما را ببخشد و از هر ناراستی پاک سازد. مسیح دقیقا بر ضد شیطان که همیشه بر ضد ما سخن می گوید ، بعنوان مدافع و شفیع با خونش در جایگاه دست راست پدر همیشه برای شفاعت می کند.
کلام خدا می گوید : " خون پسر او عیسی مسیح ما را از هر گناه پاک می‌سازد.... اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او امین و عادل است تا گناهان ما را بیامرزد و ما را از هر ناراستی پاک سازد. " (اول یوحنا 1 آیات 7 و 9)

3- مسیح به آسمان صعود کرد
تا ما را از اسارتها آزاد کرده و به ما بخششها بدهد.

کلام خدا می گوید : «چون او به اعلي عليّيّن صعود نمود، اسيري را به اسيري برد و بخششها به مردم داد.» (افسسیان 4:8)
صعود مسیح 2 کار برای ما می خواهد انجام دهد که هر دوی آنها مهم است.
1- اسیری را به اسیری بردن: یعنی ما را از همه اسارتهایمان آزاد کند ، لباس کهنه (انسانیت کهنه) را در بیاورد (رومیان 13:12) ، ما را از گناهانمان خالی سازد.
2- بخششها بدهد: یعنی ما را از روح القدس پر سازد ، انسانیت جدید را بپوشیم و به شباهت خالق ، او شویم. (کولسیان 3:10)

4- مسیح به آسمان صعود کرد
تا نشان دهد که وطن اصلی ما هم آسمان است.

کلام خدا در فيلپيان 3: 20 می گوید: " امّا وطن ما در آسمان است كه از آنجا نيز نجات دهنده يعني عيسي مسيح خداوند را انتظار مي كشيم، " همچنین در عبرانيان 11: 16 می گوید : " امّا مشتاق سرزميني نيکوتر بودند، مشتاق وطني آسماني. از همين‌‌رو، خدا عار ندارد خداي ايشان خوانده شود، زيرا شهري برايشان مهيا کرده است. "
مسیح خداوند گفت :" در خانه پدر من منزلهاي بسياري هست. اگر چنين نبود، به شما مي گفتم. من مي روم تا مكاني براي شما آماده سازم. پس از اينكه رفتم و مكاني براي شما آماده ساختم، دوباره مي آيم و شما را پيش خود مي برم تا جايي که من هستم شما نيز باشيد." (یوحنا 14 آیات 2 و 3)
خانه ابدی ما آسمان است و ما باید آسمانی فکر کنیم. چنانکه کلام خدا در کولسیان باب 3 آیات 1 تا 3 می گوید: " پس چون با مسيح برخيزانيده شديد، آنچه را كه در بالا است بطلبيد در آنجايي كه مسيح است، به دست راست خدا نشسته. در آنچه بالا است تفكّر كنيد، نه در آنچه بر زمين است. زيرا كه مرديد و زندگي شما با مسيح در خدا مخفي است."

5- مسیح به آسمان صعود کرد
تا ما منتظر بازگشت ثانویه او باشیم.

کلام خدا در اعمال 1:11 می گوید: " همين عيسي كه از نزد شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد به همين طوري كه او را به سوي آسمان روانه ديديد."
مسیح از آسمان آمد (یوحنا 6:51)، به آسمان رفت و دوباره از آسمان خواهد آمد و ما را هم با خود به آسمان خواهد برد. بنابرین چشمان خود را به آسمان بدوزیم و منتظر بازگشت منجی و خداوندمان عیسی مسیح باشیم.


6- مسیح به آسمان صعود کرد
تا بدانیم ما هم یکروز به آسمان صعود خواهیم کرد.

کلام خدا در باب 15 اول قرنتیان آیات 51 تا 54 می گوید : " همانا به شما سرّي مي گويم كه همه نخواهيم خوابيد، ليكن همه متبدّل خواهيم شد. در لحظه اي، در طُرفة العيني، به مجرّد نواختن صور اخير، زيرا كَرِنّا صدا خواهد داد، و مردگان، بي فساد خواهند برخاست و ما متبدّل خواهيم شد. زيرا كه مي بايد اين فساد بي فسادي را بپوشد و اين فاني به بقا آراسته گردد. امّا چون اين فساد بي فسادي را پوشيد و اين فاني به بقا آراسته شد، آنگاه اين كلامي كه مكتوب است به انجام خواهد رسيد كه «مرگ در ظفر بلعيده شده است. "
همچنین کلام خدا در اول تسالونیکیان باب 4 آیات 15 تا 17 چنین می گوید : " زيرا اين را به شما از كلام خدا مي گوييم كه ما كه زنده و تا آمدن خداوند باقي باشيم، بر خوابيدگان سبقت نخواهيم جست. زيرا خود خداوند با صدا و با آواز رئيس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسيح اوّل خواهند برخاست. آنگاه ما كه زنده و باقي باشيم، با ايشان در ابرها ربوده خواهيم شد تا خداوند را در هوا استقبال كنيم و همچنين هميشه با خداوند خواهيم بود. "
صعود مسیح به آسمان تضمین کننده صعود و ربوده شدن ما به آسمان می باشد.

7- مسیح به آسمان صعود کرد تا
روح القدس را از پدر برای ما بفرستد.


مسیح خداوند در یوحنا 16:7 گفت : " و من به شما راست مي‌گويم كه رفتن من براي شما مفيد است، زيرا اگر نروم تسلّي‌دهنده نزد شما نخواهد آمد. امّا اگر بروم او را نزد شما مي‌فرستم. "
مسیح به آسمان رفت تا روح القدس بیاید ، تا بتواند در همه جا با پیروانش باشد و مسیحیت بصورت تصاعدی گسترش پیدا کند. روح القدس به ما قوت ، آزادی ، شادی ، محبت ، امید ، قدرت دعا و بشارت موثر ، پرستش پر از روح ، عطایا و ثمرات و .... می بخشد و اینها همه ثمرات صعود مسیح خداوند می باشد.

نتیجه:

صعود مسیح پیوند "زنجیره نجات" بین قیام و نزول روح القدس می باشد ، ما باید یاد بگیریم بیشتر روی آسمان تفکر کنیم و خود را برای حیاتی که تا ابد در آسمان خواهیم داشت آماده سازیم.
دعا کنیم که خدا فکرها و قلبهای ما را اسمانی تر بسازد تا بهتر بتوانیم به مردمان زمینی خدمت کنیم.




اردیبهشت ۲۳، ۱۳۹۴

صعود عیسی مسیح



عیسی مسیح پس از زنده شدن به مدت چهل روز بارها بر رسولان ظاهر شد و درباره پادشاهی خدا با آنها سخن گفت.زنده شدن عیسی مسیح روز یکشنبه (عید پاک) و روز صعود عیسی به آسمان روز پنج‌شنبه معراج) ) می‌باشد.او قبل از صعود به شاگردان خود وعده داد که پدر آسمانی شما را پس از چند روز با آتش تعمید خواهد داد که همان روح القدس میباشد که برای یاری مسیحیان از طرف خداوند پدر و به نام پسر یگانه فرستاده شد.(عید پنطیکاست یا پنجاهه).آیات زیر لحظات عروج عیسی مسیح به آسمان در میان حواریون را به تصویر می‌کشد.
آنچه لازم است بدانید این است که وقتی روح القدس بر شما نازل شود، قدرت خواهید یافت تا در “اورشلیم “، در سراسر “یهودیه “، “سامره “، و تا دورترین نقطه دنیا درباره من شهادت دهید.”
همین که عیسی این را گفت٬ در حالی که همه نگاه می‌کردند بالا برده شد و ابری او را از نظر ایشان ناپدید ساخت.هنگامی که او می‌رفت و چشمان آنان هنوز به آسمان دوخته شده بود٬ دو مرد سفیدپوش در کنار آنان ایستادند و پرسیدند:«ای مردان جلیلی چرا اینجا ایستاده‌اید و به آسمان نگاه می‌کنید؟همین عیسی که از پیش شما به آسمان بالا برده شد٬ همان‌طوری که بالا رفت و شما دیدید٬ دوباره به همین‌طریق بازخواهدگشت.»

اعمال رسولان 11-1:9

اردیبهشت ۲۲، ۱۳۹۴

معنی فرزند خواندگی در مسیحیت




ما به واسطه ایمان به مسیح، فرزند خواندگان خدا میشویم.این یکی ازجنبه های نجات ما در مسیح میباشد  
ما همگی در اصل بندگان گناه میبودیم ما عضو خانواده الهی نبودیم. خدا آفریننده همه انسانهاست اما پدر همه آنان نیست. او فقط پدر آنانی است که به عیسی ایمان میآورند. خدا فقط زمانی ما را به خانواده خود میپذیرد که عدالت مسیح را به واسطه ایمان قبول نماییم.

فرزند خواندگان از شخصی که ایشان را به فرزندی پذیرفته است، ارث کامل میبرند. گرچه از لحاظ جسمانی فرزند طبیعی او نیستند، اما از نظر قانونی فرزند او به حساب میآیند و از همه امتیازات فرزندی برخوردار میگردند. ما نیز گرچه زمانی طبیعتی گناه آلود داشتیم، اما اکنون از طریق مسیح، از لحاظ روحانی، پسران و دختران خدا شدهایم و در آسمان، ارثی کامل دریافت خواهیم داشت (رومیان ۸: ۱۵-۱۷؛ غلاطیان ۴: ۳-۷؛ افسسیان ۱: ۴-۵ و تفسیر آنها مشاهده شود).


دریافت مقام فرزندی خدا یکی از بزرگترین امتیازات و برکات نجات ماست. فرزند خواندگی به این معنی است که طبیعت خدا از طریق روحالقدس وارد سرشت ما میگردد؛ به این معنی است که با خدا مشارکت و رفاقت نزدیکی داریم، همان رفاقت و صمیمیتی که کودک با پدر خود دارد؛ همچنین به این معنی است که زندگی ما باید شایسته مقام فرزند خدا باشد. فرزند خدا بودن امتیاز و شادی بزرگی است؛ در ضمن، مسئولیت بزرگی نیز هست.

سرود عظیم است نام تو عیسی






اردیبهشت ۱۵، ۱۳۹۴

برکت خدا



همه ما می‌دانیم که خدا به‌نوعی ما را برکت می‌دهد. همگی ما از نعمتِ حیات برخورداریم و می‌توانیم
آزادانه تنفس کنیم. همه ما از آفتاب و بارانی که خدا بر جمیع آدمیان می‌فرستد بهره می‌بریم. در عین حال
همه ما خواهان چیزی بیش از این برکات هستیم. می‌خواهیم خدا در تک تک مسائل زندگی‌مان ما را برکت دهد. اغلب اوقات وقتی مردم برای اولین بار پیغام نجات را می‌شنوند، کسی که این پیغام را با آنها در میان می‌گذارد به آنان می‌گوید که اگر قلب خود را به خداوند بسپارند، خدا برکات خود را بر آنها جاری خواهد کرد. واقعیت این است که خدا هر قدر هم که ما را برکت دهد، باز اغلب نومید می‌شویم و احساس می‌کنیم که . ما را برکت نمی‌دهد او آیا برکت خدا یعنی پول؟ قدرت؟ نفوذ؟ تحصیلات عالی؟ سعادت؟ خیلی اوقات وقتی از خود می‌پرسیم چرا خدا آن طور که انتظار داشته‌ایم ما را برکت نداده است ؟، در واقع منظورمان این است: چرا زندگی بر وفق مراد ما نیست؟
در متی ۶‏:‏۳۱‏-‏‏‏‏‏‏‏۳۳ چنین می‌خوانیم: «پس نگران نباشید و نگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم و یا چه بپوشیم. زیرا اقوام دور از خدا در پیِ همه این گونه چیزهایند، اما پدر آسمانی شما می‌داند که بدین همه نیاز دارید. بلکه نخست در پیِ پادشاهی خدا و انجام ارادۀ او باشید، آنگاه همه اینها نیز به شما عطا خواهد شد
 خدایی که تمام نیازها و احتیاجات ما را می‌داند، به ما می‌گوید لازم نیست نگران احتیاجات‌مان باشیم. وظیفۀ اصلی ما این است که در وهلۀ نخست پادشاهی آسمان را طالب باشیم و آن وقت او نیز نیازهای ما را برآورده خواهد ‌ساخت درست است که برکت خدا نتیجۀ تلاش و کوشش ما نیست، اما در عین حال نباید از فقدان برکت خدا در زندگی خود تعجب‌ کنیم اگر این برکات را تنها برای مقاصد شخصیِ خود می‌خواهیم. یعقوب در رساله خود به‌ روشنی توضیح می‌دهد که چرا بسیاری از ما از برکات خدا در زندگی خود محرومیم:
 «آنگاه نیز که درخواست می‌کنید، نمی‌یابید، زیرا با نیّت بد درخواست می‌کنید تا صرفِ هوسرانی‌های خود کنید.» (یعقوب ۴‏:‏۳).

 بسیاری از اوقات با نقشه‌ها و برنامه‌های خودمان نزد خدا می‌رویم و از او می‌خواهیم ما را برکت دهد، و وقتی در این نقشه‌ها برکتی نمی‌بینیم گله می‌کنیم که: «خدایا، چرا مرا برکت نمی‌دهی؟» برنامه خدا در درجۀ اول این نیست که ما را برکت دهد تا زندگی خوب و راحتی داشته باشیم! برنامه او در واقع این است که ما بمیریم! خدا می‌خواهد شما نسبت به افکار، نقشه‌ها و برنامه‌ریزی‌‌های خودتان بمیرید! او می‌خواهد نسبت به گناهان‌تان، خودخواهی‌های‌تان و اتکا به نفس‌تان بمیرید! وقتی نسبت به این چیزها مردیم و آماده بودیم به‌طور کامل برای او زندگی کنیم، آن وقت خدا نیز ما را برکت خواهد داد که همانا آرامش درونی و اطمینان از برآورده شدنِ احتیاجات‌مان است -‏‏‏‏‏‏ برکتی که البته ممکن است با رنج و زحمت نیز همراه باشد. برکت خدا شباهت زیادی به بیمه عمر دارد. شرکت بیمه هیچ پولی به شما نمی‌دهد مگر اینکه اول بمیرید! بنابراین اگر خواهان برکت هستید، باید آماده مردن نیز باشید!بنابراین این بار که از خود پرسیدید چرا خدا مرا برکت نمی‌دهد، لختی بیاندیشید و ببینید آیا ماهیت برکت خدا را به‌درستی درک کرده‌اید؟؟ آری، وقتی از خدا برکت می‌خواهید، آن را به شیوۀ شاگردان مسیح بطلبید: برکت خدا با آنان بود و آنان همچنان که برای استقرار پادشاهی خدا تلاش و کوشش می‌کردند و رنج و زحمت می‌دیدند، تمامی احتیاجات‌شان نیز برآورده می‌شد.