دی ۰۹، ۱۳۹۳

شناخت عیسی مسیح



شناخت شخصي عيسي مسيح به عنوان نجات‌دهنده و خداوند بزرگترين امتياز و ماجرايي است كه ما مي‌توانيم تجربه كنيم.
عيسي مسيح برجسته‌ترين و جذاب‌ترين شخصيت تاريخ است. او بيش از هر كس ديگري در ديگران اميد دميده, شفقت را تعليم داده و محبت نموده است.
زماني كه عيسي در اين دنيا زندگي مي‌كرد هر جا كه قدم مي‌گذشت زندگي مردم را دگرگون مي‌ساخت. مردم دسته دسته به دنبال او مي‌رفتند, دستها به طرف او دراز مي‌شد, تا فقط عيسي را ببينند و به تعاليم او گوش بدهند و يا مريضان خود را براي شفا نزد او آورند.
محبوبيت عيسي آنقدر افزايش يافت تا جايي كه بسياري مي‌خواستند او را پادشاه يهود نمايند. يك بار وقتي او وارد اورشليم, پايتخت اسرائيل مي‌شد, گروه كثيري كه در كنار راه ايستاده بودند رختهاي خود و يا شاخه‌هاي نخل را پيش پاي او مي‌گسترانيدند و فرياد‌كنان مي‌گفتند: "هوشيعانا پسر داود, مبارك باد كسي كه به اسم خداوند مي‌آيد! هوشيعانا در اعلي عليين!" و چون وارد اورشليم شد, تمام شهر به آشوب آمده مي‌گفتند:
"اين مرد كيست؟" و آن گروه ديگر گفتند: "اين است عيسي نبي از ناصره جليل." (متي 21 : 9 – 11)
در اين شخص چه بود كه هر جا مي‌رفت باعث چنين جنب و جوشي مي‌شد؟
در طي قرون و اعصار ميليونها نفر شخصيت تاريخي عيساي ناصري را مورد توجه قرار داده‌اند. امروزه مردان و زنان بسياري در اقصاي نقاط جهان به خاطر شخصيت او به هيجان مي‌آيند و دگرگون مي‌شوند.
ميليونها نفر تشنه مسيح هستند
شايد شما از خود سوال مي‌كنيد. "علت اين همه شور و هيجان چيست؟ چرا هنوز زندگي و تعليم او چنين علاقه و جذبه‌اي توليد مي‌كند؟"
در واقع تا كنون كسي كه بتواند او را با عيساي ناصري مقايسه كرد در اين دنيا نزيسته است. <فيليپ اسكاف> (Philip Schaff) مورخ شهير و نويسنده كتاب <تاريخ كليساس مسيح> چنين نوشته است:
<عيساي ناصري بدون پول و اسلحه, بيش از <اسكندر كبير>, <سزار>, و <ناپلئونقلوب ميليونها نفر را فتح كرد. او بدون علم و آموزش ديدن بيش از همه فلاسفه و محققين بر امور انساني و الهي پرتو افكند. او بدون فصاحت كلام, كلمات حيات را اعلام نمود, كلماتي كه نظير آن را كسي قبلا نگفته بود و تاكنون نيز گفته نشده است و چنان تأثيري گذاشت كه هيچ شاعر و سخنراني به پاي او نرسيده است. او بدون نوشتن حتي يك خط, بيش از همه مردان بزرگ دوران قديم و جديد قلم ديگران را به حركت در آورده و براي موعظه‌ها, سخنراني‌ها, بحث و جدل‌ها, كارهاي هنري, جرايد علمي و سرودهاي پرستشس موضوع فراهم كرده است. او كه در آخوري به دنيا آمد و به عنوان يك جنايتكار مصلوب گرديد,
امروزه سرنوشت دنياي متمدن را در كنترل دارد و بر يك امپراطوري روحاني كه يك سوم ساكنان دنيا را در خود جاي مي‌دهد, حكومت مي‌نمايد.
در واقع با جرأت مي‌توانيم عيسي مسيح را به عنوان بزرگترين شخصيت انقلابي تاريخ در نظر بگيريم. تمام چيزهاي مربوط به او از جمله نبوت‌ها يا پيشگويي‌هايي كه در مورد آمدن او شده بود, تولد او, زندگي و تعليم او, معجزات, مرگ و قيام او, نفوذ او بر تاريخ و بر زندگي ميليونها نفر بي‌نظير بوده است.
اين حقايق امروز براي ما چه مفهومي دارد؟ كتاب مقدس به ما مي گويد:
او صورت خداي ناديده است, نخست زاده تمامي آفريدگان. زيرا كه در او همه چيز آفريده شد, آنچه در آسمان و آنچه بر زمين است از چيزهاي ديدني و ناديدني و تختها و سلطنتها و رياسات و قوات, همه به وسيله او و براي او آفريده شده و او قبل از همه است و در وي همه چيز قيام دارد (كولسيان 1 : 15 – 17)
شما نيز جزئي از آفرينش او را تشكيل مي‌دهيد و چون عيسي مسيح شما را آفريده است پس تنها او است كه مي‌تواند پاسخ سوالات اساسي زندگي را به شما بدهد, اين كه من چه كسي هستم؟ از كجا آمده‌ام؟ چرا من وجود دارم؟ و به كجا مي‌روم؟
تجربه كردن مقصود واقعي در زندگي
اگر شما به او تكيه و توكل نموده‌ايد او وارد زندگي شما شده است. اگر شما تمام اختيار زندگي خود را به او تسليم نماييد و از او دعوت كنيد كه خداوند تمام جنبه‌هاي وجود شما باشد, پاسخ اين سوالات را خواهيد يافت و مقصود واقعي زندگي, كه خداوند شما را براي آن آفريده است كشف خواهيد نمود. مسيح به جاي يك زندگي شكست خورده و ناكام, پيروزي و قدرت خود را به شما خواهد داد.
بسياري فكر مي‌كنند كه در انتظار حصول به ابديت و آسمان وعده داده شده, زندگي مسيحي را بايد تحمل كرد, اما اين چيزي نيست كه خداوند براي ما تعيين كرده باشد. او مي‌خواهد كه ما زندگي شاد, پرثمر و هيجان‌انگيزي داشته باشيم. شناخت شخصي از عيسي به عنوان نجات‌دهنده و خداوند بزرگترين موهبت و ماجرايي است كه مي‌توانيم تجربه كنيم.
ما كه از سلطه ظالمانه گناه آزاد شده و از قدرت ظلمت (قدرت و تاريكي حكومت شيطان) رهانيده شده و به ملكوت پسر محبت (محبوب) خود (خدا) منتقل شده‌ايم. (كولسيان 1 : 13 - 14) مقصود واقعي زندگي را يافته‌ايم. در واقع رمز زندگي پر از شادي و يك زندگي پر ثمر در هدفي است كه ما در عيسي پيدا مي‌كنيم. تنها اوست كه مي‌تواند در اين دنياي پر آشوب به شما آرامش و پايداري عطا كند و براي زندگي روزمره, قدرت بي‌پاياني به شما بدهد.



شب مقدس



شب مقدس از شهید هایک هوسپیان




دی ۰۶، ۱۳۹۳

پیشگوییهای عهدعتیق در مورد عیسی مسیح





صدها سال قبل از تولد عيسي،كتب مقدسه نبوت انبياي اسرائيل را در مورد ظهور وي به ثبت رسانيدند. عهد عتيق كه به وسيله اشخاص بسياري در طي مدت 1500 سال نگاشته شده است, شامل 300 نبوت در مورد آمدن وي مي‌باشد. تمامي اين جزئيات و همچنين تولد معجزه آسا, زندگي عاري از گناه, معجزات بسيار, مرگ و قيام او تماماً به واقعيت پيوستند. زندگي‌اي كه عيسي زيست, معجزاتي كه او كرد, سخناني كه او گفت, مرگش بر روي صليب, قيام او, عروج او به آسمان، همه اين اصل را بيان مي‌كنند كه او تنها يك انسان نبود, بلكه بيش از يك انسان بود. عيسي اعلام نمود كه "من و پدر يك هستيم، هيچ كس نزد پدر جز به وسيله من نمي‌آيد". (يوحنا 6:14 )
در اینجا واضحترین و مهمترین این نبوتها را برایتان ذکر میکنیم.

دربارة تولد مسیح – اشعیاء 7: 14 " بنابراین خود خداوند بشما آیتی خواهد داد اینک باکره حامله شده پسری خواهد زائید و نام او را عمانوئیل خواهد خواند." اشعیاء 9: 6 "زیرا که برای ما ولدی زائیده پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد." میکا 5: 2 "و تو ای بیت لحم افراته اگر چه در هزاره های یهودا کوچک هستی از تو برای من کسی بیرون خواهد آمد که بر قوم من اسرائیل حکمرانی خواهد کرد و طلوعهای او از قدیم و از ایام ازل بوده است."

در مورد خدمت عیسی و مرگ او – زکریا 9: 9 "ای دختر صهیون بسیار وجد بنما و ای دختر اورشلیم آواز شادمانی بده اینک پادشاه تو نزد تو میاید. او عادل و صاحب نجات و حلیم می باشد و بر الاغ و کرة بچه الاغ سوار است." مزمور 22: 16-18 "زیرا سگان دور مرا گرفته اند . جماعت اشرار مرا احاطه کرده دستها و پاهای مرا سفته اند. همة استخوانهای خود را می شمارم. ایشان به من چشم دوخته می نگرند. رخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر لباس من قرعه انداختند."

احتمالا واضحترین نبوت دربارة عیسی باب 53 کتاب اشعیاء است. بخصوص اشعیاء 53: 3-7 "خوار و نزد مردمان مردود و صاحب غمها و رنج دیده و مثل کسیکه رویها را از او بپوشانند و خوار شده که او را بحساب نیاوردیم. لکن او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود و ما او را از جانب خدا زحمت کشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم و حال آنکه بسبب تقصیرهای ما مجروح و بسبب گناهان ما کوفته گردید. و تادیب سلامتی ما بر وی آمد و از زخمهای او ما شفا یافتیم. جمیع ما مثل گوسفندان گمراه شده بودیم و هر یکی از ما براه خود برگشته بود و خداوند گناه جمیع ما را بر وی نهاد. او مظلوم شد اما تواضع نموده دهان خود را نگشود مثل بره ای که برای ذبح می برند و مانند گوسفندی که نزد پشم برنده اش بی زبان است همچنان دهان خود را نگشود."


نبوت "هفت هفتاد" دانیال باب 9 تاریخ دقیق منقطع شدن مسیح را پیشگویی می کند. اشعیاء 50: 6 بطور دقیق ضرباتی را که عیسی متحمل شد بیان می کند. زکریا 12: 10 دربارة سوراخ شدن بدن مسیح نبوت می کند، که بعد از مردن عیسی بر صلیب اتفاق افتاد. نمونه های بسیار دیگری را می توان نام برد، اما همینها کافیست. یقینا عهد عتیق آمدن عیسی را بعنوان مسیح نبوت می کند.

دی ۰۵، ۱۳۹۳

پیام کریسمس




  


 ما خدایی داریم که در رنج بشر شریک شد! خدای ما، خدایی نیست که آن بالا نشسته باشد و فقط نظاره‌گر مصائب بشری و رنجهای او باشد. او از طریق پسرش، عیسی مسیح، وارد جهان گردید و همچون انسان زیست، همچون انسان رنج برد، و همراه ما اشک ریخت. این است پیام کریسمس. این است پیامی که عید میلاد مسیح دارد.
مردم، در اکثر نقاط جهان، کریسمس را جشن می‌گیرند، بی‌آنکه بدانند در چنین روزی چه اتفاقی افتاد. اما مسیحیانِ معتقد می‌دانند که این روز را به مناسبت میلاد مسیح جشن می‌گیرند. این روز یادآورِ گام نهادن پسر خدا در جهان خاکی است. یادآور این است که "خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد." (انجیل یوحنا ۳:‏۱۶). بله، خدا جهان را دوست می‌دارد. هر یک از ما برای او بسیار عزیز هستیم. این محبت آنقدر زیاد بود که او آخرین کاری را که می‌توانست بکند، انجام داد. او خودْ نمی‌توانست قدم به این جهان مادی بگذارد، زیرا خدا غیرمادی است و هیچ‌کس قادر نیست او را ببیند. اما او "جگرگوشۀ" خود را به این جهان فرستاد، ارزشمندترین کسی را که داشت. او "پسر یگانۀ" خود را به جهان فرستاد.
نویسندۀ رساله به عبرانیان، به خوانندگان یهودی‌تبار خود چنین می‌نویسد: "در گذشته، خدا بارها و از راههای گوناگون به‌واسطۀ پیامبران با پدران ما سخن گفت، اما در این زمانهای آخر، به‌واسطۀ پسر خود با ما سخن گفته است، پسری که او را وارث همه چیز مقرر داشت و به‌واسطۀ او جهان را آفرید." (رساله به عبرانیان ۱:‏۱-‏۲). همان‌طور که این نویسنده تحت الهام روح‌القدس فرموده، خدا به این اکتفا نکرد که برای هدایت بشر، پیامبرانی بفرستد. او خودش قدم به پیش گذاشت و در شخص پسرش، عیسی مسیح، به این جهان آمد و در رنج و مصیبت بشر شریک شد. ما خدایی نداریم که در رنج آفریدگان خود شریک نشود. خدای ما با ما اشک ریخت.
همان نویسنده، سخن خود را دربارۀ پسر خدا ادامه داده، می‌فرماید: "او فروغِ جلالِ خدا و مظهر کامل ذات اوست،" (آیۀ ۳). بله، عیسی مسیح، پیش از این که وارد این جهان شود، نزد خدا وجود داشت و به فرمودۀ این آیه، "فروغ جلال خدا" بود، درخشش جلال خدا. او همچنین "مظهر کامل ذاتِ" خدا بود. هرچه خدا بود، او نیز همان بود. به همین جهت است که می‌دانیم خدای ما در رنجهای ما شریک شده است.
نویسنده، در دنبالۀ همین آیۀ سه می‌فرماید: "او پس از پاک کردن گناهان، به‌دست راست مقام کبریا در عرش برین بنشست." عیسی مسیح، این فروغ جلال خدا و مظهر کامل ذات او، آمده بود تا نه فقط نشان دهد که خدا نیز با انسان اشک می‌ریزد، بلکه آمده بود تا چاره‌ای برای گناهان بشر فراهم سازد. او وسیله‌ای مهیا کرد تا گناهان ما را پاک سازد. اما چگونه؟
پولس رسول این نکته را شرح داده، می‌فرماید: "او که همذات با خدا بود، از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست، بلکه خود را خالی کرد و ذات غلام پذیرفته، به شباهت آدمیان درآمد. و چون در سیمای بشری یافت شد خود را خوار ساخت و تا به مرگ، حتی مرگ بر صلیب مطیع گردید." (رساله به فیلیپیان ۲:‏۶-‏۸). 
پولس نیز با نویسندۀ رساله به عبرانیان همصدا شده، می‌فرماید که مسیح با خدا همذات بود. او از ازل با خدا بود. اما او از این "برابری" به نفع خود بهره نجست، یعنی آن را غنیمتی نشمرد که بخواهد آن را به هر قیمتی برای خود نگاه دارد، بلکه می‌فرماید که "خود را خالی کرد". وقتی مسیح جلال الهی خود را در آسمان ترک می‌گفت تا در چنین روزهایی به این جهان بیاید، خود را از جلال و شکوه الهی خود "خالی کرد"، یعنی آنها را کنار گذاشت. او "ذات غلام پذیرفت"، یعنی به صورت یک طفل به دنیا آمد، طفلی که برای همۀ نیازهای خود "وابسته" به والدین خویش بود. او "به شباهت آدمیان درآمد".
اما رسالت مسیح به همین‌جا خاتمه نیافت. می‌فرماید: "چون در سیمای بشری یافت شد خود را خوار ساخت." عیسی مسیح در جلال و شکوه آسمانی‌اش وارد این دنیای خاکی نشد، بلکه به صورت نوزادی وابسته، نه در کاخ پادشاهان، جایی که پرستاران، او را شستشو دهند و از مادرش پرستاری کنند، بلکه گهواره‌اش آخور گوسفندان بود. حتی در مسافر‌خانه نیز برایش جایی نبود. مریم و نامزد او یوسف، از ناصره، در ناحیۀ جلیل، به بیت‌لحم در ناحیۀ یهودیه آمده بودند تا در سرشماری رومی‌ها ثبت‌نام شوند. ایشان در واقع، در بیت‌لحم غریب بودند. عیسی مسیح نه تنها گهواره‌اش یک آخور بود، بلکه در غربت نیز وارد این جهان شد. او "خود را خوار ساخت".
اما باز این انتهای ماجرا نیست. سرزمین فلسطین، زادگاه مسیح، در آن روزگار در اشغال رومی‌ها بود. ایشان با پنجه‌ای آهنین بر یهودیان حکمرانی می‌کردند. مسیح، پسر خدا، در یک سرزمین اشغال‌شده چشم به جهان گشود، در میان قومی تحت ستم! اینها چقدر با صحنه‌های شاد و پُرزینت که در این ایام کریسمس در کوچه و بازار می‌بینیم تفاوت دارد! وقتی مسیح قدم به این جهان می‌گذاشت، از این زینت‌آلات و زرق و برق‌ها خبری نبود! او "خود را خوار ساخت".

مریم، مادر عیسی، و یوسف، افراد فقیری بودند. آنها وقتی چند هفته پس از ولادت عیسی، برای اجرای آیینهای طهارت به معبد بزرگِ شهر اورشلیم رفتند، می‌بایست به خدا قربانی تقدیم کنند. طبق دستور شریعت موسی، ایشان می‌بایست برهای یک‌ساله به‌عنوان قربانی تقدیم می‌کردند. اما در شریعت آمده بود که اگر زن و شوهری فقیر باشند، می‌توانند به‌جای بره، دو قمری یا دو جوجه کبوتر تقدیم کنند (کتاب لاویان ۱۲:‏۸). عیسی نه تنها در کاخ پادشاهان و بزرگان به دنیا نیامد، و نه تنها گهواره‌اش آخور گوسفندان بود، بلکه خانواده‌ای فقیر نیز داشت. او مانند بسیاری از ما، در فقر و نداری بزرگ شد. او زندگی سختی را پشت سر گذاشت. خدای ما خدایی است دردآشنا. او در رنجهای ما شریک شده است.

دی ۰۴، ۱۳۹۳

عیسی بزرگترین هدیه ما


عید میلاد مسیح، یا کریسمس بر همه دوستان مبارک






تولد عیسی مسیح فرخنده باد




تولد عیسی مسیح

"واقعه تولد عیسی مسیح به این شرح است : مریم ، مادر عیسی كه در عقد یوسف بود، قبل از ازدواج با او، بوسیله روح القدس آبستن شد.   یوسف كه سخت پای بند اصول اخلاق بود، بر آن شد كه نامزدی خود را بهم بزند، اما درنظر داشت این كار را در خفا انجام دهد تا مبادا مریم بی آبرو شود.   او غرق در اینگونه افكار بود كه بخواب رفت . در خواب فرشته ای را دید كه به او گفت : «یوسف ،پسر داود، از ازدواج با مریم نگران نباش . كودكی كه در رَحِم اوست ، از روح القدس است .   او پسری خواهد زایید، و تو نام او را عیسی (یعنی نجات دهنده ) خواهی نهاد، چون او قوم خود را از گناهانشان خواهد رهانید.»   و این همان پیغامی است كه خداوند قرنها قبل به زبان نبی خود «اشعیا» فرموده بود:   «بنگرید! دختری باكره آبستن خواهد شد و پسری بدنیا خواهد آورد، و او را عمانوئیل خواهند نامید.» (عمانوئیل بزبان عبری به معنی «خدا با ما» است .) متی 1: 18-23

آذر ۱۵، ۱۳۹۳

محبت خدا

 بیایید ببینیم که کتاب مقدس چطور محبت را تعریف می کند و بعد راههایی را می بینیم که در آنها خدا اساس وعصارة محبت است .

 "محبت حلیم و مهربان است. محبت حسد نمی برد. محبت کبر و غرور ندارد. اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمی شود. خشم نمی گیرد و سوء ظن ندارد. از ناراستی خوشوقت نمی گردد ولی با راستی شادی می کند. در همه چیز صبر می کند و همه را باور می نماید. در همه حال امیدوار می باشد و هر چیز را متحمل می باشد. محبت هرگز ساقط نمی شود" (1 قرنتیان 13 : 4 -8 الف).

 این تعریف خدا از محبت است و چون خدا محبت است (1 یوحنا 4 : 8)، شخصیت او اینگونه می باشد.

محبت (خدا) خود را به کسی تحمیل نمی کند. آنهایی که نزد او می آیند اینکار را تحت تاثیر محبت خدا و بعنوان جواب مثبت به محبت او انجام می دهند. محبت (عیسی) همیشه بدون استثنا به همه خوبی می کرد. محبت (عیسی) به چیرهای دیگران طمع نمی کرد، زندگی متواضعانه ای بدون غر غر و شکایت داشت. محبت (عیسی) در بارة اینکه او چه کسی بود پز نمی داد در حالیکه از هر کسی که به او بر می خورد قدرتمند تر بود. محبت (خدا) فرمان به اطاعت نمی دهد. خدا فرمان نداد که از پسرش اطاعت کنند، بلکه عیسی با ارادة خود پدر آسمانی را اطاعت کرد.

" لیکن تا جهان بداند که پدر را محبت می نمایم چنانکه پدر به من حکم کرد همانطور می کنم" (یوحنا 14 :31 ).

محبت (عیسی) همیشه نفع دیگران را طالب بود/ است.
بزرگترین تظاهر محبت خدا در یوحنا 3 : 16 به ما داده شده است.


 "زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانة خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد."

رومیان 5 : 8 همین پیغام را می دهد:

"لکن خدا محبت خود را در ما ثابت می کند از اینکه هنگامیکه ما هنوز گناهکار بودیم مسیح در راه ما مرد."
 از این آیات می بینیم که بزرگترین خواستة خدا این است که درخانة ابدی او یعنی بهشت، به او بپیوندیم. او راهی برای این منظور مهیا کرده است که پرداخت قیمت گناهان ماست. او ما را دوست دارد، چون تصمیم گرفت ما را دوست داشته باشد. محبت می بخشد.

 "اگر به گناهان خود اعتراف کنیم او امین و عادل است تا گناهان ما را بیامرزد و ما را از هر ناراستی پاک سازد"(1 یوحنا 1: 9 ).


پس، این که خدا محبت است یعنی چه؟ محبت یک خصوصیت خداست. محبت مرکز شخصیت خداست، مرکز وجود او. محبت خدا با تقدس، عدالت، راستی و یا حتی خشم او مغایر نیست. همة خصوصیات خدا در هماهنگی کاملی برقرارند. خدا نمونة کامل محبت حقیقی است. عجیب اینجاست که خدا به کسانی که پسرش عیسی مسیح را بعنوان نجات دهندة خود قبول می کنند، قدرت می دهد که با قوت روح القدس مثل او محبت کنند (یوحنا 1 : 12 ، 1 یوحنا 3 : 1 و 23 -24).

آذر ۱۴، ۱۳۹۳

نه به اعدام


یکشنبه گذشته 30 نوامبر (9 آذر) روز شهرها برای زندگی بود.در این روز در بیش از 1600 شهر بزرگ و کوچک در دنیا ،مردم مخالفت خود را با مجازات اعدام ابراز نمودند.
کشور ایتالیا از پیشگامان مبارزه با مجازات اعدام می باشد.در سال 1876 این قانون غیرانسانی برای همیشه از قوانبن این کشور لغو شد.
از میان تمامی کشورهای دنیا تنها 58 کشور وجود دارد که در آنها هنوز بی رحمانه جان انسانها را گرفته و به جای خدا برای زندگی یا مرگ انسانها تصمیم میگیرند. کشورهایی نظیر ایران، چین ،عربستان ، یمن. ....وبعضی ایالات در امریکا.
بیایید ما نیز یکصدا به اعدام" نه "بگوییم.
به امید روزی که دیگر گرفتن جان انسانها در قوانین کشور ایران نباشد.
همچنین مجازاتهای وحشیانه دیگری همچون قصاص ، سنگسارکه ریشه در خرافات و جهل اسلام دارند.


درایران: اعتصاب غذای یک روزه نمادین زندانیان سیاسی تحت عنوان
 "نه به اعدام در ایران"

آذر ۰۴، ۱۳۹۳

ایمان به عیسی مسیح تنها راه نجات


 آیا شما گرسنه هستید؟ منظور گرسنگی جسمی نیست، بلکه آن حسّ جویندگی است که در پی چیزی والاتر در زندگی می باشد. آیا در درون خود چیز عمیقی می بینید که گویا هیچگاه ارضاء نشده است؟ اگر اینچنین است، به عیسی مسیح روی آورید؛ او جواب شماست. او فرمود: "من نان حیات هستم. کسی که نزد من آید هرگز گرسنه نشود و هر که به من ایمان آرد هرگز تشنه نگردد" (یوحنا 35:6).

آیا شما خود را سردرگم می بینید؟ آیا زندگی بی هدفی را دنبال میکنید؟ آیا خود را در تاریکی سرگردان می بینید؛ جائی که کسی نیست شما را به نور راهنمائی کند؟ اگر اینچنین است، به عیسی مسیح روی آورید؛ او جواب شماست.
 او فرمود: "من نور عالم هستم. کسی که مرا متابعت کند در ظلمت ساکن نشود، بلکه نور حیات را یابد" (یوحنا 12:8)  
آیا هرگز احساس کرده اید که پشت درهای بسته گیر کرده اید و هر دری هم که بسوی شما گشوده می شود، به سوی یک زندگی تهی و بی معناست؟ آیا جویای دری هستید که شما را به یک زندگی پرمعنی رهنمون سازد؟ اگر اینچنین است، به عیسی مسیح روی آورید؛ او جواب شماست.
 او فرمود: "من در هستم. هر که از من داخل گردد نجات یابد و بیرون و درون خرامد و نجات یابد" (یوحنا 9:10).

در رابطۀ خود با دیگران، آیا خود را شکست خورده می بینید؟ آیا دوستی های شما سطحی و توخالی هستند؟ آیا به نظر می رسد که همه در پی سؤ استفادۀ شخصی از شما هستند؟ ؟ اگر اینچنین است، به عیسی مسیح روی آورید؛ او جواب شماست.
او فرمود: "من شبان نیکو هستم. شبان نیکو جان خود را در راه گوسفندان می نهد... من شبان نیکو هستم و خاصّان خود را می شناسم و خاصّان من مرا می شناسند" (یوحنا 11:10 ،14 ).

آیا از خود می پرسید که بعد از مُردن چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا از زندگی کردن برای چیزهای فانی خسته شده اید؟ آیا بعضی اوقات فکر نمی کنید که زندگی بی معنا است؟ آیا طالب زندگی بعد از مرگ هستید؟ اگر اینچنین است، به عیسی مسیح روی آورید؛ او جواب شماست.
او فرمود: "... من قیامت و حیات هستم. هر که به من ایمان آورد، اگر مرده باشد، زنده گردد. و هر که زنده بُوَد و به من ایمان آورد، تا به ابد نخواهد مرد...." (یوحنا 25:11–26)

راه چیست؟ حقیقت چیست؟ زندگی و حیات چیست؟ عیسی مسیح اینگونه پاسخ می دهد: "من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر جز به وسیلۀ من نمی آید."
همۀ این سؤالات ناشی از گرسنگی روحانی شماست که فقط مسیح میتواند آن را ارضاء کند. عیسی تنها شخصی است که میتواند از تاریکی ها پرده بردارد. عیسی مسیح دری است بسوی یک زندگی ارضاء شده. عیسی آن دوست واقعی و شبان نیکوئی است که شما بدنبال او می گردید. عیسی حیات واقعی در این دنیا و در زندگی آینده است. عیسی مسیح راه نجات شماست.

اگر خود را از نقطه نظر روحانی گرسنه می بینید، اگر احساس می کنید در تاریکی وسیعی گم شده اید، اگر زندگی برای شما بدون مفهوم است، همه و همه به این دلیل است که شما از خدا دور هستید (جامعه 20:7؛ رومیان 23:3). این احساس خلاء که درون قلب خود می بینید، ثابت می کند که خدا در زندگی شما حضور ندارد. ما آفریده شده بودیم تا با خدا در رابطه و مشارکت باشیم، ولی گناهِ ما باعث گسسته شدن این رابطه شده است. و بدتر اینکه نه فقط زندگی جسمانی خود بر زمین را در دوری از او می گذرانیم، بلکه برای تمام ابدیت از او جدا خواهیم بود (رومیان 23:6 ؛ یوحنا 36:3).

آیا برای این مشکل راه حلی وجود دارد؟ بلی؛ عیسی جواب این مشکل است. عیسی مسیح گناهان ما را بر خود گرفت (دوم قرنتیان 21:5). او به جای ما مُرد (رومیان 8:5) و مجازاتی را که ما لایق آن بودیم بر خود گرفت. پس از سه روز، او از مردگان برخاست و پیروزی خود را بر گناه و موت ثابت نمود (رومیان 4:6–5). اما چرا او این کار را کرد؟ عیسی مسیح، خود جواب این سؤال را می دهد
"کسی مُحبتِ بزرگتر از این ندارد که جان خود را بجهت دوستان خود بدهد" (یوحنا 13:15).
عیسی مُرد تا ما حیات داشته باشیم. اگر ما به مسیح ایمان آوریم و مطمئن باشیم که مرگ او بهای مجازات گناهان ما بود، همۀ گناهان ما بخشیده خواهند شد. در این صورت است که تشنگی روحانی ما ارضاء خواهد شد، تاریکی به نور تبدیل خواهد شد، یک زندگی پر معنا و با هدف را تجربه خواهیم کرد، بهترین دوست و شبان نیکوی خود را خواهیم شناخت، و اطمینان خواهیم داشت که پس از مرگ حیات جاودانی خواهیم داشت ـ حیاتی قیام یافته در آسمان به همراه عیسی مسیح در ابدیت.

"زیرا خدا اینقدر جهان را محبت نمود که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودان یابد." (یوحنا 16:3)


آیا دریافت نجات از طریق تنها ایمان انجام میشود ویا بوسیله ایمان و عمل نیک؟


 شاید این مقوله یکی از مهمترین سؤالات الاهیات مسیحی باشد. همین پرسش باعث ایجاد نهضت اصلاحات وجدایی میان کلیساهای پروتستان و کاتولیک شد. این سئوال مبنای تفاوت کلیدی میان مسیحیت کتاب مقدسی و سایر فرقههای مسیحی است. آیا نجات فقط بوسیلۀ ایمان است یا اینکه اعمال را نیز شامل میشود؟ آیا من فقط با ایمان به مسیح نجات یافتهام یا اینکه بوسیلۀ ایمان به مسیح و (اضافه بر آن) به کمک انجام بعضی ازاعمال خاص؟

سئوال راجع به نجات فقط بوسیلۀ ایمان و یا نجات بوسیلۀ ایمان و اعمال اغلب بوسیلۀ کسانی مطرح میشود که برایشان سخت است که میان قسمتهای مختلف کتاب مقدس ارتباط و هماهنگی ایجاد کنند.

 رومیان 3: 28 "  زیرا یقین‌ می‌دانیم‌ که‌ انسان‌ بدون‌ اعمال‌ شریعت‌، محض‌ ایمان‌ عادل‌ شمرده‌ می‌شود.

رومیان 5: 1 " پس چون بوسیله ایمان به عیسی مسیح در نظر خدا پاک و بی گناه محسوب شده ایم ، از رابطه مسالمت آمیزی با خدا بهره مند هستیم . این رابطه زمانی ایجاد شد که خداوند ما عیسی مسیح جانش راروی صلیب در راه ما فدا کرد". 
 
یعقوب 2: 24 " می بینید که چگونه انسان نه فقط از راه ایمان بلکه به وسیله اعمال خود نیک و عادل شمرده می شود.  "

افسسیان 2: 8 -9” ۸ زیرا بسبب فیض خداست که شما از راه ایمان نجات یافته اید و این کار شما نیست بلکه بخشش خداست .  ۹ این نجات نتیجۀ اعمال شما نیست ، پس هیچ دلیلی وجود ندارد که کسی بخود ببالد ،

این آیات را با هم مقایسه کنید. عدّهای بعد از چنین مقایسهای تفاوت را میان دیدگاه پولس (نجات بوسیله ایمان تنها) و یعقوب (نجات بوسیله ایمان و عمل) میدانند. واقعیت این است که پولس و یعقوب هیج تعارضی با یکدیگر ندارند. تنها اختلافی که شاید به عقیدۀ برخی میتواند وجود داشته باشد؛ پیرامون رابطۀ ایمان و عمل است. پولس به شکلی کاملاً جزئی اعلام میدارد که انسان فقط با ایمان عادل شمرده میشود  در حالی که یعقوب واضحاً تعلیم میدهد که نجات بوسیلۀ ایمان وعمل است. این مسئلۀ مُبرهَن میتواند با بررسی دقیق سخنان یعقوب پاسخ داده شود. یعقوب درواقع هر گونه اعتقادی را که مبنی بر ایمان بدون عمل باشد نفی میکند (یعقوب 2: 20–26). یعقوب نمیگوید که عادل شمرده شدگی بوسیلۀ ایمان و اعمال است بلکه میگوید که اگر کسی واقعاً عادل شمرده شده است، بطور قطع تغییرات و اعمال نیکویی را درحیات خود خواهد داشت. اگر شخصی ادعای ایمان کند اما هیچ عمل نیکویی در زندگی او یافت نشود، آنگاه یقیناً او هیچ ایمان واقعی در مسیح عیسی نداشته است (یعقوب 2: 14، 17 ، 20 ، 26).

زیرا عمل نیک ثمره و میوه ایمان است و نه موجب آن.

پولس نیز در نوشتههای خود همین مورد را خاطر نشان میسازد. ایمانداران باید در زندگی خود میوههای نیکوئی را داشته باشند که در غلاطیان 5: 22–23 ذکر شدهاند.

غلاطیان 5: 22–23 " ۲۲ اما ثمراتی که روح القدس ببار می آورد : محبت ، خوشی آرامش ، بردباری ، مهربانی ، خیرخواهی ، وفاداری ،  ۲۳ فروتنی و خویشتن داری است که هیچ قانونی که بر خلاف چنین کارها باشد وجود ندارد ."

 درست بعد از اینکه پولس در افسسیان 2: 8-9 اعلام میدارد که ما محض فیض نجات یافتهایم و نه از اعمال ، در افسسیان 2: 10 مدعی میشود که آفریده شدهایم برای کارهای نیکوئی که خدا از قبل مهیا نمود.

 افسسیان2 : 10 "زیرا ما مصنوع دست او هستیم و خدا ما را در مسیح عیسی از نو آفریده است تا آن کارهای نیکوئی را که او قبلا برای ما مقدر فرمود که انجام دهیم ، بجا آوریم."

پولس نیز از یک زندگی تغییر یافته همان انتظارات یعقوب را دارد. "پس اگر کسی در مسیح باشد خلقت تازهای است، چیزهای کهنه در گذشت اینک همه چیز تازه شده است" ( دوم قرنتیان 5: 17).

 تعلیم پولس و یعقوب در مورد نجات هیچ تضادی با یکدیگر ندارد. بلکه آنها یک منظور را با نگرشهای مختلفی بیان میکنند. پولس خیلی ساده ، بر عادل شمرده شدگی فقط با ایمان تأکید میکند در حالی که یعقوب بر این حقیقت تأکید دارد که ایمان در مسیح باید به اعمال نیکو منتهی شود. 



                                                    ...