بهمن ۱۸، ۱۳۹۴
اراده خداوند و فرزندان خداوند (2)
٣- این دنیا خانه ما نیست . ( مزمور باب ١١٩ آیه ١٩ )
من در زمین غریب هستم.اوامر خود را از من مخفی مدار .
من در زمین غریب هستم.اوامر خود را از من مخفی مدار .
زندگی ما در این دنیا موقتی است. این را همهی ما بخوبی میدانیم. هیچ کدام از ما در این دنیا جاودان نخواهیم بود. اما تا زمانیکه بر روی زمین زندگی میکنیم، وظیفهای داریم. باید بداینم که چیزی داریم که دیگران ممکن است از داشتن آن بیبهره باشند. ما شاهدان خداوند هستیم.
ما شاهد کارهای عظیم او هستیم. شاهد خداوندی او و سلطنت او هستیم . شاهد محبت او هستیم که خداوندی خود را به انسان شدن ترجیح نداد و به دنیای فانی ما آمد. شاهد رهایی خود از بار سنگین گناه هستیم.
ما شاهد کارهای عظیم او هستیم. شاهد خداوندی او و سلطنت او هستیم . شاهد محبت او هستیم که خداوندی خود را به انسان شدن ترجیح نداد و به دنیای فانی ما آمد. شاهد رهایی خود از بار سنگین گناه هستیم.
٤- ما آفریده شده ایم تا شبیه مسیح شویم .( رومیان باب ٨ آیه ٢٩)
زیرا آنانی را که از قبل معین فرموده بود تا بصورت پسرش متشکل شوند تا او نخست زاده از برادران بسیار باشد .
زیرا آنانی را که از قبل معین فرموده بود تا بصورت پسرش متشکل شوند تا او نخست زاده از برادران بسیار باشد .
بنابراین آیه، یکی دیگر از اهداف زندگی ما بر روی این زمین آشکار میشود، یعنی شبیه مسیح شدن.
-صمصمیتی همچون مسیح با خدا داشته باشیم
-همچون مسیح محبت کنیم
-همچون مسیح خدمت کنیم
-همچون مسیح خدمت کنیم
و... بسیاری اعمال دیگر که در مطالعه و تعمق در زندگی مسیح، روزانه بر ما آشکار میشود. اما نکته این است که ما باید هر روز سعی کنیم تا بیشتر به کامل کنندهی ایمان خود شبیه شویم.
-صمصمیتی همچون مسیح با خدا داشته باشیم
-همچون مسیح محبت کنیم
-همچون مسیح خدمت کنیم
-همچون مسیح خدمت کنیم
و... بسیاری اعمال دیگر که در مطالعه و تعمق در زندگی مسیح، روزانه بر ما آشکار میشود. اما نکته این است که ما باید هر روز سعی کنیم تا بیشتر به کامل کنندهی ایمان خود شبیه شویم.
٥- ما برای خدمت خدا آفریده شده ایم. (یوحنا باب ١٧ آیه ١٨)
هرکدام از ما در این دنیا نقشی داریم. چرا که بعنوان اعضای بدن، باید درک کنیم که نخست، جایگاه ما در این بدن کجاست، دوم، چگونه باید مسئولیت خود را انجام دهیم. بعقیده من آنچه که باید بیش از هر چیز برای آن نگران باشیم، یافتن جایگاه خود و مسئولیتمان است. زمانی که این مهم را درک کردیم، سایر مسائل به پاسخ خود میرسند. بعنوان مسیحی باید بدانیم که خداوند استعدادها و تواناییهایی به هر یک از ما عطا کرده و از ما میخواهد با توجه به آن تواناییها اورا خدمت کنیم و ماموریت خود را درک کنیم.
اکنون با مرور آنچه آمد، در مییابیم که خدا از ما میخواهد مقصود از زندگی خود را درک کنیم. هراس ازانتخاب زمانی در ما پدیدار میشود که نمیدانیم چکارباید بکنیم. در این صورت میخواهیم خدا را به میان بیاوریم و بار انتخاب خود را بر خدا بنهیم. چرا که از عاقبت و نتیجه انتخاب خود نا مطمئن و هراسان هستیم .اما اگر خدا را بشناسیم و به عطایایی که خدا به ما داده آگاه باشیم و زندگی خود را بشناسیم، آنوقت انتخاب وسیلهی رسیدن به هدف میشود ، نه دوراهی ترس آور.
اراده خدا و فرزندان خدا (1)
زندگی انسان سراسر
انتخاب و تصمیم است. هر کدام از ما بارها و بارها بر سر دوراهی قرار گرفتهایم. کدام
راه را انتخاب کنم؟ جوانب امر را میسنجیم، ودر نهایت یکی را انتخاب میکنیم. یا بخت
و یا اقبال... گاهی با خود میاندیشیم که اگر آن راه دیگر را انتخاب کرده بودم چه؟
و... باز انتخاب وباز... تصمیم. این مسأله در زندگی تمام انسانها یکسان است. گویی زندگی،
هزار خمی است که هر قدمی بر میداریم، به دو یا حتی چند راه جدیدی بر میخوریم. پایانی
نیست. گاهی تصمیمگیری بسیار ساده است و گاهی بسیار دشوار. در نهایت همواره ذهن ما
در حال دو دو تا چهار تا کردن است.
مسأله انتخاب برای
ایمانداران نیز به موضوعی بغرنج بدل گشته. در فرهنگ مسیحی ما عبارتی وجود دارد بنام
اراده خدا. در دوراهیهای زندگی، ایمانداران در جستجوی درک اراده خدا هستند. بدین معنی
که پیش از اتخاذ تصمیم، تلاش میکنند تا دریابند کدام راه مورد نظر خداوند است. اما
به نظر من مهمتر از درک اراده خدا برای ما مسیحیان، درک مفهوم زندگی مسیحی است. چرا
که اگر بعنوان یک مسیحی مفهوم زندگی خود را درک کنیم، آنوقت تصمیم و انتخاب دیگر مسألهی
عذاب آوری نخواهد بود. پس بیایید با هم نگاهی عمیقتر به زندگی و مفهوم آن بیاندازیم.
١- آمدن ما به این دنیا تصادفی نبوده . (اشعیا باب ٤٤
آیه ٢)
در واقع خداوند
زمان تولد، نحوهی تولد، و دلیل تولد ما را میدانسته. او اجازه داده تا به این دنیا
بیاییم. اما در واقع ما نسبت به این حقیقت بیتوجه هستیم و تنها در زمان مشکلات به
آن میاندیشیم؛ آنهم با دیدی منفی: «خدایا! چرا من را به این دنیا آوردی؟». اما شایسه
است که واقعاً به این موضوع بیاندیشیم. بسیاری از ما والدین خود را مسئول بدنیا آمدنمان
میدانیم؛ در حالیکه آنها واسطه و وسیله بدنیا آمدن ما بودهاند. واقعیت این است که
خواست خداوند ما را بدنیا آورده. نژاد، فرهنگ، و زبانی که در آن پرورش یافتهایم،
همهی اینها خواست خداوند بوده است.
٢-همه چیز از سوی خداست .(رومیان باب ١١ آیه ٣٦ )
زیرا همه چیز از
او،و بواسطه او ، و برای اوست .
باید باور کنیم
که همه چیز از سوی خداوند است. هیچ امری بدون اجازه خداوند در زندگی ما روی نمیدهد،
زیرا هیچ چیزی در این دنیا نیست که خدا از آن مطلع نباشد یا از آن شگفتزده شود. او
همه چیز را میداند و از ابتدا و انتهای هر امری آگاه است. با این تفاسیر، آیا میتوان
گمان کرد که رویدادهای زندگی ما بدون آگاهی او روی میدهند؟ وقتی در شرایطی قرار میگیریم
که تصمصمگیری بنظر سخت و دشوار میآید، بگونهای رفتار میکنیم که گویی خود خدا هم
در حل آن ناتوان است و یا تمایل به همکاری با ما ندارد و از سردرگمی لذت میبرد. فشار
فکری برای اتخاذ تصمیم صحیح از طرفی، و ترس از انتخاب نادرست از سویی دیگر ما را همچون
کلافی سر در گم به خود میپیچید. ولی باید بدانیم که سردرگمی از خداوند نیست. عیسی
گفت: "من نور عالم هستم". بنابراین تاریکی در خداوند نیست. همه چیز روشن
و عیان است. او برای ما نور فرستاد و ما که آن نور رهاییبخش را پذیرفتهایم، همواره
در روشنائی زیست میکنیم.
اشتراک در:
پستها (Atom)