بهمن ۱۱، ۱۳۹۳

برداشت نادرست از روح القدس در تایید پیامبر اسلام


متاسفانه تنها اهمیت جدی ای که اسلام و متفکرین و فیلسوفان اسلامی به درک روح القدس دادند، این بود که کلمۀ روح القدس را به زبان عربی تبدیل کرده و از آن عبارت " فارقلیط " را ساختند تا بتوانند ریشه ای در تایید ظهور پیامبر خود پیدا کند؛ آنوقت که عیسای مسیح قبل از مصلوب شدن خود به شاگردانش فرمود." اگر مرا دوست دارید دستورهای مرا اطاعت خواهید کرد و من از پدر درخواست خواهم کرد و او پشتیبان دیگری به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد."
(انجیل یوحنا فصل 14 آیات15-16 )
اینجا اسلام عبارت " پشتیبان " را با جملات عربی ممزوج ساخته و از آن " فارقلیط" را برداشت نموده که به معنای " امین " بوده و چون محمد ملقب به امین بوده ،سپس آنها نتیجه گیری میکنند که اینجا مسیح از آمدن محمد بعد از او صحبت میکند!!  مسلمانان اگر ادامه به خواندن ادامۀ این ایه میدادند تا به آیۀ 17 برسند درمی یافتند که آن پشتیبان شخص فیزیکی و مادی و فنا پذیر نیست بلکه روح است یعنی روح القدس و یا روح پاک خدا." یعنی روح راستی که جهان نمی تواند بپذیرد زیرا او را نمی بیند و نمی شناسد ولی شما او را میشناسید ،چون او پیش شما میماند و در شما خواهد بود."
 همین عبارت با همین مضمون یکبار دیگر به قلم یوحنا به روایت از عیسای مسیح در فصل 16 انجیل یوحنا آیات 7 تا 13  تکرار میگردد. هرچند اسلام اینجا نیز به سیاق خود برداشت نموده و دوباره اشتباه اول را تکرار کرده است." با وجود این ،این حقیقت را به شما میگویم که رفتن من برای شما بهتر است زیرا اگر من نروم پشتیبان تان پیش شما نمی آید."
( انجیل یوحنا فصل 16 آیۀ 7 ) همانطور که عرض نمودم این همان عبارت " پشتیبان " است که بالاتر در آیات مورد نظر مشاهده نمودید. دوستان مسلمان ما مجددا اگر در این فصل  نیز خواندن آیات را ادامه داده و پایین تر رفته  ،آیۀ 13 آن را از دهان همان کسی که آیۀ 7 را گفته بخوانند در خواهند یافت که عبارت پشتیبان در آیۀ 7 شخص جسمانی و فیزیکی مانند یک نبی و پیامبر نیست بلکه روح القدس میباشد که روح است نه جسم و فناپذیر.:" در هر حال وقتی او که روح راستی است بیاید شما را به تمام حقیقت رهبری خواهد کرد." و برای تایید گفته ها و آیات بالا به روزی خواهیم رفت که چهل روز از قیام مسیح از مرگ گذشته بود و او بارها و بارها خود را به شاگردان و ایمانداران بدن قیام کردۀ خود را از مرگ نشان داده و زمان آن فرا رسیده بود که او پس از تمام و کمال کردن طرح الهی خدا به نزد او بالا رود.شاگردان در بالای کوه زیتون به دور او جمع شده اند.لحظۀ خداحافظی است.آیا شما فکر نمی کنید که اگر مسیح میخواست به شاگردان خود بگوید که :" ببینید من دارم نزد خدا بالا میروم بعد از من به مردم بگویید که نبی ای میاید و نام او " فارقلیط " یا  محمد که لقبش امین است خواهد بود." می توانست به سادگی بگوید- نه؟او این را نگفت.در عوض او وعدۀ قبلی خود را تایید نمود:

" اورشلیم را ترک نکنید بلکه در انتظار آن وعدۀ پدر ،که در خصوص آن به شما گفته بودم ،باشید.یحیی با آب تعمید می داد اما بعد از چند روز شما با روح القدس تعمید خواهید گرفت." (نامۀ اعمال 1 :4-5 ) و می بینیم که بعد از صعود مسیح به آسمان و وعدۀ او ،شاگردان منتظر ماندند همانطور که به آنان گفته شده بود.ده روز آنها چشم به راه بودند.نمی دانستند که چگونه و کی آن وعدۀ پشتیبان و این روح القدس به ایمانداران عملی خواهد شد.اما منتظر ماندند تا آن " پشتیبان " داده شود و ناگهان یک روز :"وقتی روز پنطیکاست رسید،همۀ شاگردان در یکجا جمع بودند.ناگهان صدایی شبیه وزش  باد شدید از آسمان آمد و تمام خانه ای را که در آن نشسته بودند پر ساخت.در برابر چشم آنان زبانه هایی مانند زبانه های آتش ظاهر شد که از یکدیگر جدا گشته و بر هر یک از آنان قرار گرفت.همه از روح القدس پر گشتند." این روح القدس همان " پشتیبان " و یا همان " روح راستی " ست که مسیح آن را به شاگردان خود وعده داده بود.

فرق بین فرشته و روح القدس و ریشه های آن در قرآن





در کتابمقدس هر جا که این روح از خدا صادر میگردد همان " روح القدس " است که حضور دارد و ما حضور این روح را از همان ابتدای خلقت مشاهده میکنیم و از آن می شنویم. درست در آیۀ دوم از کتاب آفرینش یعنی همان کتابی که قرآن به استناد از آن چگونگی آفرینش را می نویسد؛می خوانیم که :" و زمین تهی و بائر بود و تاریکی بر روی لجّه و روح خدا سطح آبها را فرو گرفت." قریب به چهار صد بار عبارت روح در کتابمقدس بکار برده شده که تقریبا 90 درصد آن اشاره به روح القدس دارد و وقتی از روح القدس در این آیات میخوانیم ،از روح خدا میخوانیم  نه یک فرشتۀ آسمانی .فرق عظیمی ست بین موجودات آسمانی که فرشتگان در آن رده قرار میگیرند  با روح القدس.روح القدس فرشته نیست و فرشته روح القدس نیست.فرشتگان موجوداتی هستند که تنها منتقل کنندۀ فرمان خدا به انسانها در یک برهۀ زمان بوده اند آن هم در یک مکان فرستاده شدۀ معلوم؛ مثلا اگر فرشته ای در ترکیه در ملاقات با انسانی دیده می شد همان فرشته در عین واحد نمیتوانست در تهران شخص دیگری را ملاقات نماید.اما روح خدا یا روح القدس در عین واحد میتواند بر یک یا دو یا صد یا هزار یا میلیون در آن واحد در هر نقطه ای از جهان ،بر یکی در کوچه های سمنان بر کسی دیگر در تپه های اندیمشک و بر دیگری در آپارتمان های شهر نیویورک ،وارد شود و به هر کدام از آنها پیام و دستوری یکسان یا نا یکسان بدهد.فرشته آورندۀ پیام از جانب خدا و یا اجراء کنندۀ آن است.روح القدس خود پیام است. مثل فرشته ای که مامور گرفتن جان فرزندان نخست مصریها شد.فرشتگانی که نزد ابراهیم آمده قبل از اینکه شهر سدوم و عموره را نابود سازند.فرشته ای که بر الاغ بلعام بعور پیامبر دروغین ظاهر شد.و شما این را دنبال کنید تا فرشته ای که بر مریم ظاهر شد و تولد عیسای مسیح را از روح القدس مژده داد و به احتمال زیاد همان فرشته روزی دیگر بر زکریا نازل شد و قوت روح القدس را بر الیزابت مژده داده و تولد یحیی را اعلام نمود و بعید نیست که همان فرشته بر چوپانان بعد از متولد شدن مسیح موعود نازل شد تا به آنان مژده دهد.بر قبر مسیح ظاهر شد تا رستاخیز او را اعلام کند.اما روح القدس ظاهری مجزا و نمایندۀ رساندن پیام نیست.او خود فعال و عمل کننده ای مستقل بر انسان است. حضور فرشتگان در حیطۀ انسانی و فیزیکی روزانه نمی تواند باشد اما حضور روح القدس میتواند از نطفۀ آدمی شروع و تا روز مرگ با انسان باشد.رویت فرشتگان و دیدن آنها در زندگی  روزانۀ ما بعید نیست اما دائمی نیست.درست است که بر طبق اصول و تعالیم مسیح  سکونت روح القدس در ایمانداران نیز میتواند ابدی نباشد اگر ایماندار روح را برنجاند و مکان او را که جان و قلب اوست مقدس نگاه ندارد روح شخص را ترک میکند اما بلافاصله پس از توبه از گناهان و برگزیدن زندگی ای به دور از شرارت و زیستن با مسیح ، روح در قلب شخص باز میگردد و مجددا زندگی میکند.در بیانی ساده :ماندن فرشتگان با انسان همیشگی و وقت و بی وقت نیست .اما سکونت روح و ماندن و بودن روح در انسان میتواند همیشگی و متوالی و ادامه دار باشد.اکنون که این مطلب را بر طبق آیات و اسناد کتابمقدس مسیحی یعنی تورات و انجیل دانستید ،ببینیم قرآن چه دارد در بارۀ روح القدس بگوید:
در قرآن کمتر از بیست بار عبارت روح نام برده شده است و هر بار که در آیه ای کلمۀ روح آمده به معنای نه روح بلکه به معنای فرشته ای بنام جبرئیل است.در قرآن به ترجمۀ مولانا محمد علی ،یکی از مفسرین و متفکرین اسلامی در تمام پاورقی های اشاره شده به عبارت روح در قرآن ایشان تاکید نموده اند که مراد جبرئیل است .بعنوان نمونه در سورۀ بقره آیۀ 87 می خوانیم که :" و اتینا عیسی ابن مریم البینت و ایدنه بروح القدس " ترجمۀ فارسی آن می گوید:" و به عیسی فرزند مریم دلیل های روشن عنایت کردیم و او را به روح القدس تائید نمودیم." و در ترجمۀ انگلیسی قرآن به قلم مولانا محمد علی ایشان در پاورقی این آیه قید نموده اند که :
""according to holy Quran ,the holy spirit is the angel which brought revelation  یعنی بر طبق قرآن روح القدس همان فرشته ای ست که مکاشفات روحانی را می دهد." در واقع منظور آقای محمد علی همان جبرئیل است.چه در سورۀ نحل آیۀ 102 " روحی که امت مسلمان را هدایت میکند "و چه در سورۀ شعرا آیۀ 193 " روحی که قرآن را نوشته است " هر دو مورد و همانطور که نوشتیم در تمامی بیست موردی که در قرآن از کلمۀ روح سخن به میان آمده نیت همان جبرئیل فرشته  است یا یک مکاشفۀ روحانی ست که قرآن به هیچ عنوان این برداشت از روح القدس را بعنوان یک مکاشفۀ روحانی نتوانسته بسط و گسترش دهد که این مکاشفه چیست؟چگونه میسر است؟شیوۀ آن چیست؟بر چه کس یا کسانی آن انجام میگردد ؟آیا فقط مختص پیامبران است یا میتواند بر هر انسانی این مکاشفه انجام گردد؟اگر قرآن میتوانست به تمام این سوالات و ابهامات در خصوص روح القدس به روشنی و وضوح پاسخ دهد بی شک میتوان گفت آنها روز پنطیکاست یا روز نزول روح القدس به شاگردان مسیح را درک میکردند و به حقیقت نزدیک میشدند و قلب خود را به عیسای مسیح میدادند؛اما افسوس که نه!

اینجاست که ضعف غریبی در فرهنگ و شریعت اسلام داریم و نقصانی عظیم برای درک ریشه ای روح القدس.روحی که میتوانست و هنوز میتواند انقلابی در سنتهای قدیمی و پوسیدۀ شریعت ایجاد کرده و قلب و روح آدمی را از عشق به خدا و تسلیم خدا شدن و پذیرفتن تنها راه رستگاری و حیات جاودان توسط عیسای مسیح پر سازد.آدمی را تماما از درون به بیرون شخم زده و او را شخصیتی نو ،خلقتی نو در نگاه خدای زنده بسازد.

روح القدس



می خواهیم  با شخصی آشنا سازیم که جهان بدون او خلق نمی شد .قلبها بدون او تسخیر نیکی نمی شد.جانها بدون او فدای حقیقت نمی شد.زشتی و کراهت گناه هرگز معلوم نمی شد. کتابمقدس نوشته نمی شد و درک آن میسر نمی شد.نطفۀ مسیح بسته نمی شد، تایید نمی شد.مسیح موعود برای مرگ بر صلیب  و تحمل تمامی آزارها و شکنجه ها ،توهین ها ،شلاق خوردن ها و زجر عظیم بر میخهای آهنین صلیب آماده نمی شد.شهادت عیسی در بارۀ مسیح بودن خود و مرگ و قیامش در روز سوم محقق نمی شد.   بدون حضور او و بودن او در زندگی ایمانداران به مسیح پیروزی بر ضعفها و سستی ها و قوت دادن بر علیۀ نیروهای شریر تضمینی داده نمی شد.بدون او هرگز طبیعت گناه آلود و گندیدۀ ما که مشمئز کننده و کریه اما خفته در پس چهرۀ روحانی و انسان دوستانۀ ماست تبدیل به طبیعتی نو و واقعی شبیه  خدا نمی شد.بدون او تولد تازه هرگز میسر نمی شد. اهمیت شناخت این شخصیت سوم تثلیث مقدس ایمان مسیحی  بسیار زیاد است.

در لغت نامۀ انگلیسی دو کلمه داریم که به ظاهر هماهنگ اما در ریشه متفاوت هستند.کلمۀ "ghost " و کلمۀ "spirit  " اولی به وجودی اشاره میکند که از بدن شخص مرده جدا شده و گاهاً حضور می یابد.در عوض spirit به وجودی اشاره میکند که در درون شخص وجود داشته و قدرت و تاثیر گذار است.این همان مفهومی ست که مورد نظر گفتگوی ماست.
روُح القُدُس " همانطور که از عبارت آن معلوم است یک کلمۀ ترکیبی از دو عبارت : روح  ،اسم + قدوس ،صفت است.اگر بخواهیم کمی بیشتر این کلمه را بشکافیم.باید نوشت روح آن است که دیده نمیشود و به چشم نمی آید به زبانی ساده ماده نیست. و قدوس به معنای جدا شده ،کنار گذاشته شده ،پاک شده میباشد.این دو کلمه در ترکیب خود یعنی روح پاک.روحی که پاک است.
بر اساس کتاب انجيل شريف، وقتی عیسی بوسیلۀ یحیای تعمید‌دهنده تعمید گرفت، روح‌القدس بر او نازل شد.
همچنین قبل از مرگ، عیسی وعده داد که روح‌القدس را، که تسلی‌دهنده خوانده می‌شود خواهد فرستاد تا پس از صعودش به آسمان، رسولانش را در خدماتی که باید انجام دهند هدایت و تقویت فرماید. طبق همین وعده، ده ‌روز پس‌ از صعود عیسی به آسمان، روح‌القدس از آسمان بر جمیع ایمانداران فرو ‌‌ریخت و آنها پیام مسیح را با قدرت به مردم رسانیدند و در‌ نتیجه هزاران نفر به عیسی مسیح ایمان آوردند.
راستی، روح‌القدس کیست؟ برخی تصور کرده‌اند که روح‌القدس، جبرائیل فرشته یا اینکه پیغمبری بوده است. عده‌ای دیگر نیز خیال کرده‌اند که روح‌القدس چیزی جز یک نیروی خارق‌العاده و مقدس نیست. اما از کتاب مقدس اینطور می‌فهمیم که روح‌القدس در زمرۀ مخلوقات خدا نبوده بلکه روح خدا است و در ذات و طبيعت با خدا یکی می‌باشد. هنگامی که به کارهای روح‌القدس توجه می‌کنیم این موضوع بخوبی روشن می‌شود.
عیسی، به مرد دانشمندی بنام نیقودیموس فرمود که او می‌بایست از نو تولد يابد تا بتواند داخل ملکوت خدا گردد. وقتی نیقودیموس با تعجب پرسید که چگونه مرد پیری مثل او می‌تواند دوباره تولد یابد، عیسی به او پاسخ داد که تولد تازه عمل روح‌القدس می‌باشد. بدیهی است همانطوری که تنها خدا می‌تواند حیات جسمانی را بیافریند همچنین تنها خدا قادر است به انسان حیات روحانی ببخشد و او را به موجود جدیدی تبدیل نماید. هنگامی که بشر در گناه زندگی می‌کند فرزند شیطان است، ولی خدا قادر است بوسیلۀ روح‌القدس خویش، انسان گناهکار را عوض کند و هنگامی که انسان از نو متولد می‌شود، فرزند خدا می‌گردد.
بعلاوه، روح‌القدس مؤلف کتب مقدس خدا است، زیرا او انبیاء عهد عتیق را تعلیم داد و هدایت نمود. همچنین اين روح‌القدس بود که نویسندگان کتب عهد جدید را هدایت فرمود زیرا ‌به‌قول کتاب مقدس: "نبوت (پيشگويی) به ارادۀ انسان هرگز آورده نشد، بلکه مردمان به روح‌القدس مجذوب شده، از ‌جانب خدا سخن گفتند." (دوم پطرس ‌۱‌ :‌۲۱). همانطوریکه روح خدا آنانی را که کتب مقدس را نوشتند هدایت فرمود، همچنین همین روح برای آنانیکه این کتب را می‌خوانند بهترين راهنمای درست و واقعی است. عیسی مسیح فرمود: "لیکن تسلی‌دهنده یعنی روح‌القدس که پدر او را به اسم من می‌فرستد، او همه ‌چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه به شما گفتم بیاد شما خواهد آورد." (یوحنا ۱۴ :‌۲۶). البته، پیروان عیسی مضطرب شدند از اینکه عیسی به آنان فرمود که می‌بایست ابتدا مصلوب شود و بعداً از این زمین خاکی به عالم بالا صعود نماید. لیکن عیسی بوسیلۀ وعدۀ خویش در‌ مورد فرستادن روح خود جهت هدایت و قدرت بخشیدن به آنها، آنان را تسلی بخشید و فرمود که خودش همیشه روحاً با آنها خواهد بود. ده‌ روز پس از صعود عیسی به آسمان، روح‌القدس بر شاگردان و پیروانش نازل شد و آنان را دگرگون ساخت. از آن زمان تا کنون، طبق وعدۀ عيسی، روح‌القدس پيوسته در ايماندارانِ واقعیِ به مسیح ساکن بوده است و تسلی‌دهنده و پشتيبان آنها می‌باشد (بر اساس یوحنا ۱۴ :‌۱۵-۱۷).
باید به این نکتۀ مهم توجه داشته باشیم که تنها روح خدا می‌تواند چشمان نابینای دل آدميان گناهکار را بگشاید و آنان را قادر سازد که بدانند عیسی مسیح کیست. زیرا کتاب مقدس می‌فرماید: "احدی جز به روح‌القدس عیسی را خداوند نمی‌تواند گفت." (اول قرنتیان ۱۲ :‌۳). از ‌اینرو تعجب‌آور نیست که آنانیکه روح‌القدس را ندارند نمی‌توانند عیسی را "خداوند" و "پسر خدا" بخوانند. پس روح‌القدس به ایمانداران تولد تازه می‌بخشد و معرفت واقعی عطا می‌فرماید تا بدانیم عیسی کیست. او همچنین چشمان دل ما را می‌گشاید تا گناهان درونی خویش را بدانیم و ما را قادر می‌سازد که توبه کنیم و گناهان خود را ترک نماییم. به‌محض اینکه شخصی به عیسی مسیح ایمان می‌آورد، خدا او را می‌بخشد و او را به فرزندی خود می‌پذیرد و به او تولدی روحانی و قلبی جدید عطا می‌فرماید. ولی ذات گناه‌آلود قدیمی او باقی می‌ماند و او را پیوسته بطرف شرارت می‌کشاند و شیطان همیشه آماده است تا او را وسوسه نماید که نسبت به خدا نافرمانی کند. معهذا، روح‌القدس که در او است او را یاری می‌نماید که با شیطان مقاومت کند و در او ثمراتی ببار می‌آورد که مقبول خداست، مانند: محبت و خوشی و سلامتی و حلم و مهربانی و نيکويی و ايمان و تواضع و پرهيزکاری (بر اساس غلاطیان ۵ :‌۲۲). این عمل روح‌القدس در ایمانداران تا زمانیکه در این جهان زیست می‌کنند ادامه دارد و تدریجاً آنان را عوض می‌کند و به استادشان عیسی مسیح شبیه‌تر می‌سازد. زیرا منظور خدا این است که همۀ ما به‌تدريج مانند پسر یگانۀ او کامل شویم. ولی فقط وقتی مانند خود مسیح کامل خواهیم شد که در هنگام بازگشت او، ربوده شده و به آسمان بالا برده شويم (اول یوحنا ۳ :‌۲). روح‌القدس از راههای بسیار دیگری هم ما را کمک می‌کند و به ما یاد می‌دهد که چگونه دعا کنیم و همچنین ما را در راه خدمت به مسیح هدايت و تقویت می‌فرماید (رومیان ۸ :‌۲۶‌-۲۷ و اعمال ۱۳ :‌۲-۴ و ۱۶:‌۶‌-۷ ).

آنچه از این حقایق می‌فهمیم این است که حضور روح‌القدس در ایمانداران در ‌واقع حضور خود خدا است که در ایشان ساکن می‌باشد. چه امتیاز گرانبها و بی‌نظیری است که خدای بزرگ و مقدس با روح مقدس خود در انسان ساکن شود! در‌ واقع این بزرگترین هدیه‌ای است که خدا می‌توانست به بشر عطا نماید که عبارتست از بخشیدن خودش به انسان. این هدیه به چه کسانی بخشیده شده است؟ بطوریکه می‌دانیم در زمانهای گذشته، خدا روح مقدس خود را به انبیاء و مقدسین عطا می‌نمود، لکن هنگامی که خدا پسر خود را فرستاد تا نجات‌دهندۀ جهان باشد، روح خود را به همۀ کسانیکه به عیسی مسیح ایمان می‌آورند عطا می‌نمايد. در واقع کلام خدا می فرمايد: ". . . هرگاه کسی روح مسيح را ندارد وی از آن او نيست." (روميان ۹:۸)
عيسی مسيح همچنين به شاگردان خود فرمود: "پس اگر شما با اينکه جايزالخطا هستید می‌دانید چگونه چیزهای خوب را به فرزندانتان بدهيد، چقدر بيشتر پدر آسمانی، روح‌القدس را به آنانيکه از او تقاضا می‌کنند عطا خواهد فرمود." (لوقا ۱۱ :‌۱۳). خدای ما امین می‌باشد و خوب است از او بخواهيم تا ما را با روح خود مملُو و پُر بسازد. عیسی مسیح فرمود: "بطلبید که خواهید یافت" (لوقا ۱۱‌ :‌

بهمن ۱۰، ۱۳۹۳

غسل تعمید



کتاب‌مقدس نخستین بار به‌هنگام معرفیِ یحیی تعمیددهنده به مبحث تعمید اشاره می‌کند.
عمل تعمید مختص مسیحیان نبوده است. از ایام قدیم مردم بین النهرین و چه بسا دیگر نقاط دنیا از آب برای شستشو و مراسم مذهبی خود استفاده میکردند( خروج 2: 5). این سنت انسان قدیم بعدها وارد قوم اسرائیل شد و می بینیم که موسی برای اولین بار در کتابمقدس هارون و پسرانش را در آب غسل میدهد( لاویان 8: 6). و می بینیم که شستن برای پاک شدن بعدها بعنوان سنتی به قوم اسرائیل اضافه شد( مرقس 7: 3- 4).
تعمید برای آمرزش و پاک شدن از گناهان انجام می شد. این عمل تعمید در آب تا زمان یحیی تعمید دهنده وجود داشت. مردم برای پاک شدن گناهان خود نزد او می آمدند و او آنها را غسل آب یا تعمید می داد. تعمید او ، تعمید توبه از گناهان بود. اما خود یحیی اعتراف کرد که:" من شما را به آب به جهت توبه  تعمید می دهم لکن او که بعد از من می آید تواناتر است که لایق برداشتن نعلین او نیستم. او شما را به روح القدس و آتش تعمید خواهد داد." ( متی 3: 11).

عیسی در "حکم اعظم" که در انجیل متی ۲۸:‏۱۸-۱۹ آمده است، به شاگردان خود دستور می‌دهد که بروند و تمام امت‌ها را شاگرد ساخته، آن‌ها را به اسم پدر، پسر و روح‌القدس تعمید دهند. از نگاه عیسی، شاگردسازی و تعمید لازم و ملزوم و مکمّلِ یکدیگرند.
آیین تعمید اکنون دیگر صرفاً نشانۀ توبه نیست ، بلکه علاوه بر توبه، اعلامِ این حقیقت مهم نیز هست که ما با مسیح دفن شده‌ایم و به هنگام رستاخیز مردگان با او قیام خواهیم کرد (رومیان ۶:‏۱-۴). تعمید اکنون دیگر صرفاً بازگشت از گناه نیست، بلکه همچنین بیانگر این نکته است که نسبت به گناه مرده‌ایم، و اعلامِ این امید است که در آینده به هنگام قیامت مردگان، به مسیح خواهیم پیوست.
پولس رسول همین مفهوم را در جای دیگر نیز مطرح ساخته، می‌فرماید: «و در تعمید، با او مدفون گشتید و با ایمان به قدرت خدا که مسیح را از مردگان برخیزانید، با او زنده شدید.» (کولسیان ۲:‏۱۲).
تعمید، نمادی مرئی از ایمان است، اما اغلب با خود نجات اشتباه گرفته می‌‌شود. خیلی مهم است توجه داشته باشیم که تعمید نمی‌گیریم تا چیزی اتفاق بیفتد، بلکه تعمید می‌گیریم چون چیزی اتفاق افتاده است. مردم تعمید نمی‌گیرند تا ایماندار شوند، بلکه تعمید می‌گیرند چون ایماندار هستند. نجاتِ شخص به داشتن تعمید بستگی ندارد، اما تعمید باید در پیِ نجات عملی شود. در اعمال رسولان می‌خوانیم که کرنلیوس پس از آنکه از روح‌القدس پر شد تعمید گرفت، که آشکارا نشان می‌دهد او نخست نجات پیدا کرده بود و بعد تعمید گرفت.
ما تعمید می گیریم تا برای مسیح پاک زندگی کنیم. این پاکی با ایمان به مسیح آغاز شده، در تعمید شروع میشود، در مطالعۀ روزمرۀ کلام و دعا تقویت شده، در اطاعت و مطیع بودن به روح القدس قدرت گرفته و در اتصال با بدن مسیح، کلیسا چهره ای تماما نوین میگیرد.

بهمن ۰۹، ۱۳۹۳

آیا مسیحیان و مسلمانان یک خدا را می پرستند


 زمانی می توان به این سؤال پاسخ داد که مفهوم عبارت "همان خدا" مشخص شود. غیر قابل انکار است که دیدگاه مسلمانان نسبت به خدا بسیار شبیه دیدگاهی است که مسیحیان نسبت به او دارند. هر دو معتقدند که خدا حاکم مطلق، قادر مطلق، دانای مطلق، حاضر مطلق، قدوس، حّق و عادل می باشد. اسلام و مسیحیت، هر دو، به خدای واحد ایمان دارند که آفرینندۀ همه چیز در جهان هستی است. بنابراین، از این جنبه، می توان قبول کرد که مسلمانان و مسیحیان همان خدای واحد را می پرستند.

در عین حال، تفاوت های فاحشی بین خدائی که مسلمانان و مسیحیان می پرستند وجود دارد. هرچند مسلمانان معتقد هستند در الله محبت، رحمت، و فیض وجود دارد، ولی خدای مسیحیان این صفات مشخصّه را به نوعی منحصر به فرد آشکار می کند. تجسّم (در جسم آشکار شدن خدا) مهم ترین تفاوت دیدگاه مسلمانان و مسیحیان نسبت به خداست. مسیحیان ایمان دارند که خدا در شخص عیسی مسیح انسان شد. مسلمانان اعتقاد راسخ دارند که ایمان به تجسّم کفر محض است. مسلمانان نمی توانند بپذیرند که الله انسان شود و بخاطر آدمیان بمیرد. ولی برای مسیحیان، بدون تجسّم نمی توان خدا را شناخت. مکشوف شدن خدا در جسم مهم ترین اصل ایمان مسیحی است. خدا در قالب انسانی آشکار شد تا از طریق یکی شدن با ما، نجات یعنی آمرزش گناهان را برای ما فراهم سازد.

آیا خدائی که مسلمانان می پرستند همان خدائی است که مسیحیان می پرستند؟ بله و خیر! شاید لازم باشد سؤال را به گونۀ دیگری مطرح کنیم: "آیا مسیحیان و مسلمانان درک صحیح و مشترکی از خدا دارند؟" جواب این سؤال مطلقاً منفی است. نمی توان انکار کرد که خدای مسیحیان تفاوت های بسیار اساسی با الله مسلمانان دارد. و طبیعتاً نمی توان پذیرفت که این دو ایمان متفاوت هر دو صحیح باشند. ما ایمان داریم که مسیحیت دارای دیدگاه صحیح نسبت به خداست زیرا اگر جریمۀ گناه پرداخت نشود، آمرزش گناه وجود ندارد. تنها شخصی که قادر است این جریمۀ سنگین را بپردازد خداست. و تنها طریق پرداخت آن این است که او انسان شود و با مرگ خویش به جای ما، ما را از موت و هلاکت رهائی بخشد.
رومیان 5:8 لکن‌ خدا محبت‌ خود را در ما ثابت‌ می‌کند از اینکه‌ هنگامی‌ که‌ ما هنوز گناهکار بودیم‌، مسیح‌ در راه‌ ما مرد."

دی ۲۷، ۱۳۹۳

تولد تازه در عیسی


 عیسی جواب داد: “اگر تولد تازه پیدا نکنی ، هرگز نمی توانی ملکوت خدا را ببینی . این که می گویم عین حقیقت است .”   نیقودیموس با تعجب گفت : “منظورتان از تولد تازه چیست ؟ چگونه امکان دارد پیرمردی مثل من ، به شکم مادرش بازگردد و دوباره متولد شود؟" عیسی جواب داد:”آنچه می گویم عین حقیقت است . تا کسی از آب و روح تولد نیابد، نمی تواند وارد ملکوت خدا شود. زندگی جسمانی را انسان تولید می کند، ولی زندگی روحانی را روح خدا از بالا می بخشد.پس تعجب نکن که گفتم باید تولد تازه پیدا کنی . (یوحنا 3:3-7)
"اما به همه كساني كه او را قبول كردند و به او ايمان آوردند، اين امتياز را داد كه فرزندان خدا شوند، نه مانند تولدهاي معمولي و نه در اثر تمايلات نفساني يك پدر جسماني بلكه از خدا تولد يافتند.»(انجيل يوحنا 12:1-13)
اين آيه به ما مي گويد كه با ايمان آوردن به مسيح فرزندان روحاني خدا مي شويم، و در حقيقت يك تولد روحاني پيدا مي كنيم كه اين تولد روحاني از خدا است. ما اين تولد روحاني را به نام تولد تازه مي شناسيم.

ما بواسطه تولد جسماني، اين امكان را پيدا مي كنيم كه وارد اين دنيا شده و با آن ارتباط برقرار كنيم. و به همين ترتيب تولد تازه امكان برقراري ارتباط با دنياي روحاني را به ما مي دهد، همان ارتباط شفاف و بي واسطه اي را كه آدم و حوا قبل از ارتكاب به گناه داشتند. در تولد جسماني، خصوصياتي را به ارث مي بريم كه از همان ريشه آلوده به گناه است، كه مهمترين اين ميراث، ميل به گناه در وجود انسان است. و همين ميل و كشش است كه زمينه ساز ارتكاب گناه گرديده و روز به روز انسان را از خدا دورتر مي سازد  اما در تولد تازه كه يك تولد روحاني است، خصوصياتي را به ارث مي بريم كه ما را به سمت خدا معطوف مي كند، ميل به گناه در ما مي ميرد و ميل به تقدس و پاكي در ما كاشته مي شود:«زيرا آناني كه بر حسب جسم هستند، در چيزهاي جسم تفكر مي كنند و اما آناني كه بر حسب روح هستند، در چيزهاي روح. از آن جهت كه تفكر جسم موت است، لكن تفكر روح حيات و سلامتي است.»(رساله روميان 5:8-6) آناني كه تولد جسماني دارند، براي خوب بودن تلاش مي كنند و رياضت مي كشند، جد و جهد مي كنند تا شايد بتوانند از آن ميل به گناه كه مثل يك نيروي جاذبه عمل  مي كند آزاد شوند، اما اين نيروي جاذبه آن قدر قوي  است كه محال است انسان بتواند به طور كامل از آن آزاد شود، در حالي كه تولد تازه مانند يك آهن رباي قوي است كه انسان را از زمين و از اين نيروي جاذبه جدا كرده و بالا مي كشد، تفكر و دل انسان از آنچه بر زمين است كنده شده و به آنچه در بالا است يعني آسمان، معطوف مي شود، و به ا ين وسيله است كه انسان براي هميشه از اسارت گناه آزاد مي گردد.
پس تولد تازه يك دگرگوني ناگهاني و فوق طبيعي است كه خدا توسط روح القدس در طبيعت شخصي كه عيسي مسيح را مي پذيرد ايجاد مي كند، اين دگرگوني و تحول، يك تغيير بنيادين در علايق، احساسات، سليقه ها، تفكرات و نگرشهاي شخصي است كه ايمان مي آورد.

همانطور كه عيسي از روح خدا بود و لذا پسر خدا خوانده مي شود، ما نيز بواسطه اين تولد جديد كه از روح خدا است، فرزندان روحاني او مي شويم:«زيرا تمام كساني كه از روح خدا پيروي مي كنند، فرزندان خدا هستند.»(رساله روميان 14:8)

دی ۲۱، ۱۳۹۳

من هستم چارلی



تروريستهاى اسلامى در پاريس حمام خون به راه انداختند تا با گلوله و خون آزادى بيان را به اسارت بكشند. آزادى ايى كه چون آب و هوا نياز بشريت است.
طنز تلخ و دردناك آنجاست كه وزارت خارجه جمهورى به اصطلاح معتدل !اسلامى كه خود سر هيولاى تروريسم اسلامى است، اينگونه اقدامات را مغاير احكام اسلامى اعلام كرده و شعار دنياى عارى از خشونت ميدهد اما همزمان ديوان عالى جمهورى اسلامى حكم اعدام سهيل عربى به اتهام توهين به پيغمبر در كامنتهاى فيسبوك را تاييد ميكند.
جمهوری اسلامی این عمل رو محکوم کرده ولی‌ در زندانهاش هستند کسانی‌ که بخاطرِ نوشتن مطلبی یا کاریکاتر یا هر چیزِ جک مانند مذهبی‌ در مورد یک آیت‌الّله یا حتا خود خامنه ای‌ محکوم به مرگ شده‌اند.
این چه بازی است که این دین با مردمان دیگر ویا پیروان خود انجام می دهد.بازی خون و ستیزه جویی. پس کجاست آن بخشش و رفعت اسلامی! که مدعی آن هستند.

 این واقعه بيش از هر چيز نشان داد به همان اندازه كه آزادى بيان نياز اوليه جامعه بشرى است مقابله جدى و عميق ريشه اى با جريانات خشونت گراى مذهبى آزادى ستيز نيز از ملزومات تامين آزادى بيان است.

دی ۱۹، ۱۳۹۳

ایران با دو پله تنزل رتبه هفتم در گزارش لیست سالانه « جفا بر مسیحیان 2014 »



ایران رتبه هفتم در گزارش لیست سالانه « جفا بر مسیحیان 2014 »
گزارش سال ۲۰۱۴  از وضعیت مسیحیان در ۵۰ کشور نشان می‌د‌هد که ۱۰۰ میلیون مسيحی به دلیل اعتقادات دینی خود تحت فشار و آزار قرار دارند. جمهوری اسلامی  در میان ده کشور نخست فهرست، در مقام «هفتم» قراردارد.
 به گزارش  سازمان موسوم به "درهای باز" روز سه‌شنبه ۱۶ دی فهرستی از ۵۰ کشور جهان را منتشر کرد که در آن‌ها مسیحیان مورد آزار و تبعیض و پیگرد قرارمی‌گیرند. این فهرست جمع‌بندی گزارش‌ها و شواهدی است که از اول نوامبر ۲۰۱۳ تا ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴ دسته‌بندی و مستند شده‌اند.
نام جمهوری اسلامی ایران در ده کشور صدر این فهرست به چشم می‌خورد. کره شمالی در مقام اول جدول قرار دارد و سومالی، عراق، سوریه، افغانستان، سودان، ایران، پاکستان، ارتیره و نیجریه در مقام‌های دوم تا دهم جای گرفته‌اند. وضعیت مسیحیان ایران از مسیحیان پاکستان نیز بدتر گزارش شده است.
ایران که در گزارش پیشین این سازمان در سال ۲۰۱۳، در مقام نهم قرار داشت، با دو پله تنزل در رده هفتم قرار گرفته است. در این کشور نوکیشان مسیحی مورد پیگرد قرارمی‌گیرند و به عنوان بازگشت از دین، زندانی و تهدید به اعدام می‌شوند.
آمار دقیقی از تعداد مسیحیان ایران وجود ندارد اما گفته می شود شمار آن‌ها کمتر از یک درصد جمعیت ۷۸ میلیونی این کشور برآورد می‌شود.
به گفته خبرگزاری آلمان، کره شمالی از سال ۲۰۰۲ همواره در راس فهرست «درهای باز» بوده است.
مسیحیان این کشور که تعدادشان بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود، به دلیل سرکوب‌های مداوم، به صورت زیرزمینی بر ایمان خود مانده‌اند.
سازمان ملل اعلام کرده که حدود ۷۰ هزار نفر از این افراد به بهانه‌های مختلف به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شده‌اند.
در گزارش «درهای باز» آمده که اسلام‌گرایی و گسترش فعالیت گروه‌های افراطی در نقاط مختلف جهان، با تشدید آزار و سرکوب اقلیت‌های دینی و مسیحیان همراه بوده است. در ۴۰ کشور از ۵۰ کشوری که مورد بررسی قرار گرفته‌اند، تندروهای اسلام‌گرا حضور فعال دارند.
وضعیت مسیحیان عراق و سوریه به دلیل یکه‌تازی‌ها و تصرفات دولت اسلامي در این دو کشور به شدت تنزل کرده است. پیش از شروع بحران سوریه، یک میلیون و ۸۰۰ هزار مسیحی در این کشور زندگی می‌کردند که با فرار صدها هزار نفر، اینک به یک میلیون و صد هزار نفر رسیده‌اند. در عراق مسیحیان به شدت سرکوب شده و از بیم جان به کشورهای همسایه گریخته‌اند.

ترکیه نیز پس از سه سال غیبت از فهرست سازمان «درهای باز» دوباره به جمع کشورهایی پیوسته که مسیحیان را مورد پیگرد قرار می‌دهند. در گزارش این سازمان آمده که زمینه‌های فشار بر مسیحیان ترکیه، سیاست‌های ملی‌گرایانه و اسلام‌گرایانه حزب «عدالت و توسعه» به رهبری رجب طیب اردوغان است.

دی ۱۴، ۱۳۹۳

الوهیت عیسی مسیح


عبارت "من خدا هستم" در هیچ جای کتابمقدس از زبان عیسی مسیح نقل نشده است. ولی این به آن معنی نیست که او ادعای خدائی نکرده است. بطور مثال اگر به یوحنا 30:10 مراجه کنیم، عیسی مسیح را می بینیم که ادعا نمود: "من و پدر یک هستیم." شاید در اولین نگاه بنظر نرسد که او اشاره به الوهیتش می کند، ولی عکس العمل یهودیان نسبت به سخنان او ثابت می کند آنها منظور او را به خوبی درک کردند. "یهودیان در جواب گفتند، "بسبب عمل نیک تو را سنگسار نمی کنیم بلکه بسبب کفر زیرا تو انسان هستی و خود را خدا می خوانی." (یوحنا 33:10). یهودیان به خوبی فهمیدند که عیسی خود را خدا می داند. آیات بعدی نشان می دهند که عیسی مسیح نه با برداشت آنان مخالفت کرد و نه سعی کرد آن را اصلاح کند. این ها همه اشاره به این واقعیت می کند که عیسی ادعای خدائی کرد. "من و پدر یک هستیم." (یوحنا 30:10). این ادعا در یوحنا 58:8 نیز دیده می شود: "عیسی بدیشان گفت: "آمین آمین بشما می گویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم." و یهودیان مجدداً قصد سنگسار کردن او کردند. (یوحنا 59:8) تنها دلیل یهودیان برای سنگسار کردن عیسی این بود که آنان او را بخاطر ادعای الوهیت کافر می شمردند.

یوحنا 1:1 می گوید: "... و کلمه خدا بود..." و در یوحنا 14:1 می خوانیم: "و کلمه جسم گردید...." این آیات به وضوح تعلیم می دهند که عیسی خداست. اعمال 28:20 به ما می گوید: "پس نگاه دارید خویشتن و تمامی آن گله را که روح القدس شما را بر آن اُسقُف مقرّر فرمود تا کلیسای خدا را رعایت کنید که آن را به خون خود خریده است." چه کسی کلیسا را به خون خود خریده است؟ عیسی مسیح. ولی اعمال 28:20 می گوید "خدا ... آن را به خون خود خریده است." پس عیسی همان خداست.

توما، یکی از شاگردان مسیح، اینچنین اعتراف کرد: "... ای خداوند من، و ای خدای من" (یوحنا 28:20). و مجدداً عیسی را می بینیم که سعی نکرد کلام او را اصلاح کند. تیطس 13:2 ما را تشویق می کند تا منتظر آمدن خدا و نجات دهندۀ خود عیسی مسیح باشیم. (دوم پطرس 1:1 را نیز ملاحظه کنید) خدای پدر در عبرانیان 8:1 در بارۀ عیسی مسیح چنین می گوید: "امّا در حق پسر، ای خدا تخت تو تا ابدالآباد و عصای ملکوت تو عصای راستی است."


در کتاب مکاشفه فرشته به یوحنای رسول تعلیم می دهد که فقط خدا را پرستش کند (مکاشفه 10:19). در اناجیل عیسی مسیح بارها مورد پرستش واقع شد (متی 11:2؛ 33:14؛ 9:28 ، 17؛ لوقا 52:24؛ یوحنا 38:9) ولی هرگز آنانی را که او را می پرستیدند سرزنش نکرد. اگر عیسی مسیح خدا نبود، اجازه نمی داد مَردُم او را بپرستند. بطور یقین او نیز، به مانند فرشته ای که با یوحنا سخن گفت، به آنان تعلیم می داد که او را نپرستند. کتابمقدس شامل آیات و بخشهای فراوانی است که به الوهیت عیسی اشاره می کنند.