آذر ۱۰، ۱۳۹۵

چگونه بشارت دهیم (2)






۲-گروه مؤمن
واکنش این گروه نسبت به پیام انجیل قدری نرم‌تر است. این گروه واقعاً خدا را دوست دارند و می‌خواهند فرامین و دستورات او را در چارچوب شریعت دین خود حفظ کنند تا از این طریق خدا را خشنود ساخته، در نهایت به پشتوانۀ اعمال نیک‌شان رستگار شوند.
یکی از عواملی که باعث می‌شود این گروه پیام مسیح را نپذیرند، ترس آنها از خداست. اینگونه افراد فکر می‌کنند اگر مذهب‌ خود را رها کنند و از عیسی مسیح پیروی نمایند، خدا نسبت به آنان غضبناک شده ایشان را سخت تنبیه خواهد نمود. برای این افراد، تنها تکیه‌گاه‌شان در این دنیا همانا مذهب و اعتقادات مذهبی‌شان است.
بیشتر این افراد خدا را با سادگی دوست دارند و می‌خواهند به او نزدیک شوند. نکته‌ای که باید در مورد این گروه در نظر داشت این است که اکثر آنها آنچه را که از اجداد خود به ارث برده‌اند دنبال می‌کنند و خود شخصاً این راه را انتخاب نکرده‌اند. بنابراین خیلی مهم است بدانیم چگونه باید سر صحبت را با این گروه باز کنیم و آنها را با خدای زنده آشنا نماییم.
بدین منظور روش‌های گوناگونی وجود دارد که مختصراً به دو مورد اشاره می‌کنیم:
الف:روش طرح سؤال
این روش تا حدودی به "روش مستقیم" شباهت دارد. فیلیپس به‌هنگام بشارت انجیل به خواجه‌سرای حبشی که شخصی مذهبی بود و پس از انجام فرایض مذهبی از اورشلیم بازمیگشت، از همین شیوه استفاده کرد. او از خواجه‌سرا پرسید: «آیا آنچه می‌خوانی، می‌فهمی؟» (اعمال ۳۰:۸).
طرح سؤال، مخاطب شما را به فکر وا می‌دارد و راه گفتگو با او را باز می‌کند. برخی از سؤالاتی که می‌شود در این رابطه مطرح کرد و در مقاله قبل نیز بدان‌ اشاره شد عبارتند از:
در مورد شخصیت عیسی مسیح چه فکر می‌کنید؟ آیا می‌دانید کتابمقدس در مورد زندگی پس از مرگ چه می‌گوید؟ آیا اطمینان دارید که گناهان‌تان آمرزیده ‌شده و عبادات و دعا‌های شما مورد قبول خدا واقع می‌شود؟
ب: روش تحسین
خیلی مهم است بدانیم که همه مردم بد و شریر نیستند و در کسانی که هنوز به مسیح ایمان نیاورده‌اند نیز چیزهای نیکویی وجود دارد. در این شیوه، با تحسین کردن از نکات مثبتی که در طرف مقابل‌تان می‌بینید، پلی برای ایجاد ارتباط با او برقرار می‌کنید.
به‌عنوان مثال می‌توانید به طرف مقابل‌تان که فرد مؤمنی است بگویید: عشق و علاقۀ عمیق شما نسبت به خدا براستی قابل تحسین است! چه اطلاعات خوبی در مورد خدا دارید! احساس تعهد مذهبی شما تحسین‌برانگیز است!

بدین ترتیب طرف مقابل‌تان متوجه می‌شود که قصد انتقاد از او و اعتقادات او را ندارید، و آنچه در مورد مسیح به او می‌گویید از روی دوستی و دلسوزی است و صرفاً می‌خواهید او نیز با خدایی که زندگی شما را عوض کرده است، آشنا شود.

چگونه بشارت دهیم (1)





بشارت دادن
مقدمه
بشارت که از کلمه تبشیر به معنی گسترانیدن خبر خوش گرفته شده است، یکی از ارکان اصلی ایمان مسیحی است. آخرین کلامی که از عیسی مسیح در گوش شاگردان طنین‌ افکند این بود: «شما در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا دورترین نقاط جهان شاهدان من خواهید بود» (اعمال ۱:۸). در متی باب ۲۸ آیه ۱۹ نیز می‌خوانیم که عیسی‌مسیح به شاگردان خود مأموریت می‌دهد که رفته، تمامی قوم‌ها را شاگرد سازند و آنان را به اسم پدر و پسر و روح‌القدس تعمید دهند. بنابراین در اهمیت بشارت شکی نیست. موضوع اینجاست که چطور باید بشارت داد.
در این مقاله ضمن طبقه‌بندی مردم به گروه‌های مختلف، خواهیم دید که با هر گروه چگونه باید صحبت کرد تا پیام محبت مسیح به بهترین وجه به آنان منتقل شود. به‌عنوان مبشر، باید متوجه باشیم که مخاطبین ما از گروه‌ها، عقاید و زمینه‌های مختلف اجتماعی که گاه‌ بینهایت با هم فرق دارند، می‌آیند. امید است که با مد نظر داشتن نکات مطرح شده در این مقاله، و نیز با یاری جستن از هدایت و حکمتِ روح‌القدس، بتوانیم به درستی با هر گروه ارتباط ایجاد کنیم و به جای تحمیل یک سری عقاید، دریچه‌ای باشیم برای انتقال محبت خدا.
مردمی را که در اطراف ما هستند می‌توان به گروه‌های متعددی تقسیم کرد. ما در این مقاله تنها بر پنج گروه عمده که اغلب در خدمت بشارت با آنان برخورد خواهیم داشت متمرکز خواهیم شد، و راه‌های ایجاد ارتباط و گفتگوی صحیح با آنان را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

۱-گروه متعصب مذهبی
این گروه به مذهب خود پایبندند و بسیار نسبت به آن تعصب دارند. از آنجا که اصولاً تعصب در هر عقیده و مرامی باعث کوری درون می‌گردد و انسان را از رسیدن به حقیقت بازمی‌دارد، اینگونه اشخاص معمولاً حاضر به شنیدن، مطالعه و تحقیق و در نهایت قبول هیچ عقیده و تفکری غیر از عقیده و نظر خود نیستند. این گروه فکر می‌کنند که عقیده و دیدگاه خودشان کامل‌ترین است و دیگران همه در اشتباهند. این عده حتی نمی‌خواهند به عقاید غیر از خود گوش بدهند، و اگر کسی باورهای‌شان را زیر سؤال ببرد آن را توهین به اعتقادات خود تلقی می‌کنند.
ببینیم با این گروه که گاه حتی نمی‌خواهند سخن ما را بشنوند چگونه می‌توان ارتباط برقرار کرد و پیغام نجات ‌مسیح را به آنان رساند. بدین منظور روش‌های گوناگونی وجود دارد که ما در اینجا به دو مورد اشاره می‌‌کنیم:
الف: روش مستقیم یا ایجاد شوک
در انجیل یوحنا ۳:۳-۵ نیقودیموس را می‌بینیم که فردی مذهبی و متعصب در دین یهود است و شبانه به ملاقات عیسی می‌آید. ببینیم عیسی برای معرفی پادشاهی آسمان به او از چه روشی استفاده می‌‌کند. عیسی در همان ابتدا مستقیماً سر اصل مطلب می‌رود و از روش مستقیم یا ایجاد شوک استفاده می‌کند. او به نیقودیموس می‌گوید که برای ورود به پادشاهی خدا باید از سر نو مولود گردید. نیقودیموس، این مرد سالخورده، از بزرگان یهود بود. مردی محترم و تحصیل‌کرده بود و خود را استاد در امور دینی می‌دانست. اما عیسی از همان ابتدا تمام عقاید او و تصوری را که او در مورد خود داشت به چالش می‌گیرد و با بیان واقعیتی شوکه‌کننده، نیقودیموس را به خود می‌آورَد: نیقودیموس، این عالِم یهود که عمری را در مطالعۀ شریعت سپری کرده بود، تا از سر نو زاده نشود قادر به دیدن پادشاهی آسمان نخواهد بود!
ما نیز در برخورد با گروه‌های متعصب و مذهبی می‌توانیم با استفاده از این روش، آنان را به چالش بطلبیم و سؤالاتی از این قبیل از آنها بپرسیم: آیا اطمینان دارید که نجات یافته‌اید؟ آیا اگر همین امشب چشم از جهان فرو بندید، می‌دانید در کجا چشم باز خواهید کرد؟ آیا مطمئن هستید که تمام گناهان‌تان آمرزیده شده است؟
در اینجا لازم است این نکته را یادآور شویم که به هیچ عنوان نباید به بدگویی در مورد مذهب آنان بپردازیم یا اعتقادات‌شان را زیر سؤال ببریم. با این روش هیچ کس را نمی‌توان به‌سوی مسیح هدایت کرد. از بحث و مجادله نیز باید بپرهیزیم، و در نظر داشته باشیم که برای هر کس در آسمان وقتی مقرر شده است و این ما نیستیم که با زور و تلاش خود دیگران را با مسیح آشنا می‌کنیم، بلکه خداوند است که در نهایت باید قلب افراد را آماده سازد.
ب: روش نشان دادن محبت مسیح

بهترین اسلحه ما در امر بشارت محبت است. اگر تعصب افراد باعث می‌شود نخواهند پیغام نجات را بشنوند، باید آنها را در دعا به‌حضور خدا ببرید و هیچ وقت ناامید نشوید. سعی کنید با ایجاد دوستی و نشان دادن محبتی که سرمنشاء آن مسیح است، نمونه‌ خوبی از خود برجای بگذارید تا "اعمال نیکوی شما را دیده، پدر شما را که در آسمان است بستایند" (متی ۵:۱۳).

نگرانی های خود را بر دوش عیسی مسیح بگذارید




نگران گرفتاریهایتان نباشید
نگران اینکه کار و شغلتان را از دست داده اید نباشید
نگران بیماری که دارید نباشید
ما در هر وضعیتی از زندگی که باشێم همیشه باید در نام عیسی مسیح با شادی و ایمان کامل خداوندمان را جلال دهیم و او را شکر کنیم . بخاطر هر چیزی که به ما داده حتی گرفتاری و بیماری یا مشکلات دیگر باز هم باید با شادی او را پرستش کنیم.چون خداوند محبت است، بنابراین محبت خداوندی در قلب ما جای داره و جایی که محبت خداوندی ساکن است جایی برای نگرانی نیست .ما باید شاد باشیم چون خداوند با شادی ما رو آفریده . باید چراغ امید همیشه در دلمان روشن باشه تا دیگران این نور را ببینند .محبت واقعی و امید واقعی یک ایماندار را ببینند و شادی کردن در نام عیسی مسیح را با وجود تمام گرفتاریهایمان ببینند و این قدرت رو حس کنند . زندگی ما ایمانداران همیشه در دل آنهایی که به عیسی مسیح خداوند ایمان ندارند تاثیر میزاره و دلسون رو نرم میکنه تا قلبشون رو باز کنند برای ساکن شدن عیسی مسیح در قلب اونها.
ما بایاد یاد بگیریم که نگران هیچ چیز نباشێم جون خداوند را در زندگیمان داریم ، چون روح القدس راه رو به ما نشون میده و ما رو در هر حالتی به مقصد میرسونه .
پس نگران نباشید اگر که مشکلی در زندگیتان هست .
همین حالا در نام عیسی مسیح مشکلاتمان را به او واگذار کنیم و دیگر غصه ی هیچ جیزی را نخوریم .
ما عیسی مسیح رو داریم . پس دلیلی برای نگرانی و ترس از آینده و روبرو شدن با مشکلات ندرایم . ما یک مسیحی هستیم و زندگی ما در دستان عیسی مسیح خداوند است .
امیدوارم که اگر به هر دلیلی نگرانی و اضطرابی در زندگیتون هست همین حالا در نام عیسی مسیح دلتون آروم بگیره و مشکلاتتون رو بسرین به دست خود خدا .
عیسی مسیح ما رو تنها نمیزاره اگر با ایمان کامل اضطراب و نگرانی را از خودمان دور کنیم و به کار خدا اعتماد داشته باشێم

. آمین

تیر ۰۳، ۱۳۹۵

پروتستان‌ و تفاوت‌ بين‌ پروتستان‌ و كاتوليك‌




پروتستان‌ :
پروتستان‌ به‌ معناي‌ معترض‌ است‌. كليساي‌ پروتستان‌ به‌ جهت‌ اعتراض‌ به‌ عملكرد ناصواب‌ متصديان‌ كليساهاي‌ كاتوليك‌ از جمله‌ خريد و فروش‌ گناه‌ و بهشت‌ و عفونامه‌هاي‌ پدران‌ روحاني‌، به‌ وجود آمد. توماس‌ ميشل‌ كه‌ خود كشيش‌ مسيحي‌ معاصر است‌ در اين‌ باره‌ مي‌نويسد: "در حالي‌ كه‌ بسياري‌ از كارگزاران‌ كليسا مردم‌ را به‌ اصلاح‌ دين‌ فرا مي‌خواندند، جريان‌ بخشش‌نامه‌ها مانند توپ‌ صدا كرد، و ايجاد شكاف‌ در كليساي‌ غربي‌ را قطعي‌ نمود. قضيه‌ از اين‌ قرار بود كه‌ شماري‌ از واعظان‌ پرشور مناطق‌ مختلف‌، اروپا را زير پا گذاشتند و در همه‌ جا اعلام‌ كردند كه‌ هر مؤمني‌ مي‌تواند با پرداخت‌ مقداري‌ پول‌ به‌ كليسا خود را از مجازات‌ باز خريد كند و نجات‌ دهد. در اين‌ هنگام‌ "مارتين‌ لوتر" (م‌. 1546) قيام‌ كرد و در سال‌ 1517 اعلاميه‌اي‌ مشتمل‌ بر 95 مادة‌ پيشنهادي‌ انتشار داد. برخي‌ از پيشنهادهاي‌ او از نظر ايمان‌ كاتوليك‌ مردود و غير قابل‌ قبول‌ بود، ولي‌ چيزهاي‌ تازه‌اي‌ نيز ميان‌ آن‌ها وجود داشت‌، از جمله‌:
ـ نجات‌ فقط‌ از راه‌ ايمان‌ به‌ دست‌ مي‌آيد.
ـ كتاب‌ مقدس‌ تنها منبع‌ ايمان‌ مسيحي‌ است‌ .
ـ نبايد معتقد بود كه‌ عشاي‌ رباني‌ قرباني‌ است‌ .
ـ رهبانيت‌ و نذر كردن‌ براي‌ آن‌ باطل‌ است‌ .
ـ افراد غير روحاني‌ بايد نقش‌ مهم‌تري‌ در مراسم‌ عبادي‌ و رهبري‌ ديني‌ داشته‌ باشند.
ـ كليساهاي‌ محلي‌ بايد از كليساي‌ روح‌ مستقل‌ شوند...
ـ رد برخي‌ از اعمال‌ كاتوليكي‌ مانند اعتراف‌ به‌ گناه‌ .
ـ بايد با كارهاي‌ غير قانوني‌ مانند "بخشش‌ نامه‌ها" و فروش‌ مناصب‌ روحاني‌ برخورد شود.
لوتر درصدد بود كليسا را طبق‌ تعاليم‌ اصلي‌ كتاب‌ مقدس‌ اصلاح‌ كند (و به‌ اين‌ دليل‌ نهضت‌ وي‌ را "اصلاح‌ انجيلي‌" ناميده‌اند).
تفاوت‌ بين‌ پروتستان‌ و كاتوليك‌ها:
* پروتستان‌هاباقدرت‌الهي‌پاپ‌مخالفت‌مي‌كنندوبرخلاف‌ آنان‌ براي‌ پاپ‌ عصمت‌ قائل‌ نيستند .
* در امور تشكيلات‌ كليسا دموكراسي‌ را رعايت‌ مي‌كنند.
* برخلاف‌ كاتوليك‌ها مي‌گويند: مؤمنان‌ براي‌ ارتباط‌ با خدا احتياج‌ به‌ روحانيان‌ ندارند.
* كشيشان‌ فرقة‌ پروتستان‌ ازدواج‌ را بر خود حرام‌ نمي‌دانند؛ به‌ خلاف‌ كاتوليك‌ها .
* اعتراف‌ به‌ گناه‌ نزد پروتستان‌ها واجب‌ نيست‌ .
* اساس‌ شريعت‌ نزد پروتستان‌ها كتاب‌ موركس‌ است‌، نه‌ بيانيه‌هاي‌ كليسا، ولي‌ نزد كاتوليك‌ها شريعت‌ از بيانيه‌هاي‌ شورايها و فتاواي‌ روحانيان‌ نيز اخذ مي‌شود.
* اين‌ها به‌ برزخ‌ عقيده‌ ندارند، نيز به‌ باكره‌ بودن‌ حضرت‌ مريم‌ معتقد نيستند.

تفاوت‌ بين‌ ارتدوكس‌ و كاتوليك‌



تفاوت‌ بين‌ ارتدوكس‌ و كاتوليك‌ها: 
مسيحيان‌ به‌ تثليث‌ معتقدند (اب‌، ابن‌ و روح‌ القدس)
* از نظر ارتدوكس‌ روح‌ القدس‌ ناشي‌ از پدر است‌، اما كاتوليك‌ها مي‌گويند: ناشي‌ از پسر است.
* كاتوليك‌ها برزخ‌، برائت‌ از گمراهي‌ و عدم‌ امكان‌ اشتباه‌ پاس‌ را قبول‌ دارند، ولي‌ ارتدوكس‌ها قبول‌ ندارند .
* روحانيان‌ ارتدوكس‌ها ازدواج‌ را بر خود حرام‌ نمي‌دانند، ولي‌ روحانيان‌ كاتوليك‌ حرام‌ مي‌دانند.
* زبان‌ مقدس‌ نزد ارتدوكس‌ها زبان‌ يوناني‌ است‌ و مراسم‌ عبادي‌ را به‌ اين‌ زبان‌ به‌ جا مي‌آورند. ولي‌ كاتوليك‌ها به‌ زبان‌ لاتيني‌ .
* رئيس‌ روحاني‌ فرقة‌ ارتدوكس‌ را بطريق‌"(خليفه‌)ولي‌رئيس‌فرقة‌كاتوليك‌هارا"پاپ‌"خوانند.
* شكل‌ كليساهاي‌ ارتدوكس‌ چهار گوش‌ است‌ و در دو سطح‌ قرار دارد. قسمت‌ مرتفع‌ آن‌ محل‌ اولياي‌ دين‌ و به‌ منزلة‌ آسمان‌ و قسمت‌ پايين‌ محل‌ اجتماع‌ پيروان‌ و به‌ منزلة‌ زمين‌ است‌، ولي‌ در كليساهاي‌ كاتوليك‌ اين‌ ويژگي‌ وجود دارند

* در كليساهاي‌ ارتدوكس‌ تصاوير عيسي‌ و مريم‌ و قديسيان‌ نقش‌ بسته‌ است‌ و نزد اين‌ فرقه‌ مقدسند، اما در كليساهاي‌ كاتوليك‌ از اين‌ها خبري‌ نيست‌ و مقدس‌ نيستند.

فرقه های مهم مسیحیت



مسيحيت‌ به‌ سه‌ فرقة‌ بزرگ‌: كاتوليك‌، ارتدكس‌ و پروتستان‌، نيز فرقه‌هاي‌ كوچك‌تري‌ تقسيم‌ شده‌ كه‌ اولين‌ تجزية‌ آن‌ تشكيل‌ كليساي‌ ارتدكس‌ است‌ .
ارتدوكس‌: 
لفظ‌ اوتدوكس‌ يوناني‌ و به‌ معناي‌ درست‌ اعتقاد است‌ و مخصوصاً در مورد پيروان‌ ايمان‌ مسيحي‌ طبق‌ اعتقاد نامه‌ها و اعتراف‌ نامه‌هاي‌ فرقه‌هاي‌ بزرگ‌ مسيحي‌ به‌ كار مي‌رود، ولي‌ به‌ عنوان‌ وصف‌ خاص‌، به‌ پيروان‌ كليساي‌ اوتدوكس‌ شرقي‌ اطلاق‌ مي‌گردد. كليساي‌ اوتدوكس‌ ؛ يعني‌ جامعة‌ مسيحيت‌ سنتي‌ و مستقيم‌ العقيده‌.

كاتوليك‌:
كاتوليك‌ به‌ معناي‌ كلي‌ و عموي‌ است‌ و در اصطلاح‌ ديني‌ مسيحي‌، در مورد كليساي‌ عام‌ و جامع‌ گفته‌ مي‌شود ؛ نيز در مورد كليساي‌ منشعب‌ نشدة‌ قديم‌ و كليساي‌ غربي‌ منشعب‌ شده‌. كليساي‌ منشعب‌ شده‌ شرقي‌ به‌ نام‌ ارتدوكس‌ و منشعب‌ شده‌ غربي‌ به‌ نام‌ كاتوليك‌ شناخته‌ شده‌ است‌.
آغاز و عوامل‌ انشقاق‌ : در آغاز كه‌ كليسا به‌ دو بخش‌ ارتدوكس‌ و كاتوليك‌ تقسيم‌ شد، به‌ دو جهت‌ بود:
الف‌ ـ عامل‌ سياسي‌ ـ اجتماعي‌ : به‌ نوشتة‌ جان‌ نالس‌:
"اثر مستقيم‌ فتوحات‌ مسلمانان‌ يك‌ نتيجة‌ عمده‌ به‌ بار آورد ؛ يعني‌ كليسا را به‌ دو قسمت‌ تجزيه‌ كرد. امپراتور ائو سوم‌، در قسطنطنيه‌، پس‌ از آن‌ كه‌ لشكر مجاهدين‌ عرب‌ را در كنار يوسفور شكست‌ فاحش‌ داد، براي‌ جلوگيري‌ از خطر نفوذ تعاليم‌ اسلام‌ به‌ بعضي‌ اصطلاحات‌ مذهبي‌ مصمم‌ شد و از اين‌ سبب‌ پاپ‌ گرگوريوس‌ دوم‌ را ناراضي‌ ساخت‌ .
امپراتور ملاحظه‌ نمود كه‌ اسلاميان‌ و حتي‌ بعضي‌ از خود مسيحيان‌ كليسا را در معرف‌ انتقاد قرار داده‌اند و احترام‌ به‌ حد پرستش‌ را كه‌ نسبت‌ به‌ تصاوير و تماثيل‌ مقدس‌ در نمازخانه‌ها معمول‌ مي‌شود، نوعي‌ از بت‌ پرستي‌ مي‌شمارند. از اين‌ رو در سال‌ 726 ميلادي‌ فرماني‌ صادر كرد و نصب‌ تصاوير را در كليساها قدغن‌ فرمود. اين‌ اولين‌ قدمي‌ است‌ كه‌ در طريقة‌ صورت‌ شكني‌ در عالم‌ مسيحيت‌ به‌ ظهور پيوست‌، ولي‌ اين‌ عمل‌ واكنش‌ شديدي‌، هم‌ در مشرق‌ و هم‌ در مغرب‌، به‌ وجود آورد. در مشرق‌ امپراتور با نيروي‌ نظامي‌ فرمان‌ خود را اجرا كرد، ولي‌ در شهر رم‌ به‌ واسطة‌ بعد مسافت‌ از اجرا و حكم‌ قيصر سرباز زدند و پاپ‌ جلسة‌ شوراي‌ مذهبي‌ تشكيل‌ داد و فتوايي‌ صادر كرد كه‌ هر كس‌ بر خلاف‌ احترام‌ صورت‌ و تمثال‌، در كليسا باشد، از جرگة‌ اهل‌ ايمان‌ خارج‌ است‌ و در حقيقت‌ پاپ‌ امپراتور را تكفير كرد. امپراتور در برابر اين‌ عمل‌ براي‌ تنبيه‌ پاپ‌ ناحية‌ سيسيل‌ در جنوب‌ ايتاليا را از حوزة‌ حكومت‌ پاپ‌ خارج‌ ساخت‌ و تحت‌ امر بطرك‌ يونان‌ قرارداد. شمال‌ ايتاليا در آن‌ وقت‌ به‌ تصرف‌ قبايل‌ "لومبارد" درآمده‌ بود و آن‌ها تهية‌ حمله‌ و فتح‌ شهر رم‌ را مي‌ديدند. از اين‌ رو پاپ‌ وضع‌ مشكل‌ و خطرناكي‌ پيدا كرد و ناگزير از شارل‌ مارتر كه‌ در فرانسه‌ لشكر اسلام‌ را شكست‌ داده‌ و شهرت‌ و قدرتي‌ عظيم‌ پيدا كرده‌ بود، استمرار جست‌... اين‌ پادشاه‌، شارلماني‌، كه‌ نسبت‌ به‌ كليسا نهايت‌ احترام‌ را رعايت‌ مي‌كرد، اول‌ سال‌ 800 ميلاديژ به‌ رم‌ آمد و در روز عيد ميلاد مسيح‌، پاپ‌ لئوسوم‌ تاج‌ امپراتوري‌ را بر سر او نهاده‌ و از آن‌ پس‌ امپراتور مقدس‌ اعلام‌ گرديد. اين‌ واقعه‌ در حقيقت‌ آغاز انفصال‌ عالم‌ مسيحيت‌ به‌ دو قسمت‌ بود، و چند سال‌ بعد از آن‌ امپراتور روم‌ شرقي‌ (قسطنطنيه‌) ملقب‌ به‌ لئو پنجم‌ اين‌ لقب‌ "مقدس‌" را براي‌ شارلماني‌ شناخت‌ و از آن‌ زمان‌ رسماً امپراتوري‌ روم‌ (و با لمال‌ كليساي‌ رم‌) به‌ دو قسمت‌ شرقي‌ و غربي‌ منقسم‌ گرديد."
ب‌ ـ عامل‌ اعتقادي‌: جان‌ پس‌ دربارة‌ اختلافات‌ اعتقادي‌ بين‌ عالمان‌ كليسا مي‌نويسد:

"آوگوستينوس‌ اصلي‌ را تعليم‌ داد كه‌ روح‌ القدس‌ هم‌ از آب‌ و هم‌ از دين‌ متساويا منبعث‌ مي‌شود. در سال‌ 589 ميلادي‌ شورايي‌ از زعماي‌ كليسا در اسپانيا تشكيل‌ گرديد و متن‌ اين‌ اصل‌ را در اعتقاد نامة‌ آتاناسيوسي‌ تحت‌ عنوان‌ و كلمة‌ "فيليوك‌"؛ يعني‌ ابن‌ گنجانيدند و اضافه‌ كردن‌. متكلمان‌ و لاهوتيان‌ كليساي‌ شرق‌ بر اين‌ عمل‌ اعتراض‌ كردند و گفتند: الحاق‌ اين‌ كلمه‌ به‌ معناي‌ نفي‌ مصدريت‌ مطلق‌ از ذات‌ باري‌ تعالي‌ است‌ و در حقيت‌ انكار قدرت‌ كامل‌ الاهي‌ مي‌باشد، ولي‌ پيشوايان‌ كليساي‌ غرب‌ در مبدأ "فيليوك‌" همچنان‌ ايستادگي‌ نمودند. اين‌ كشمكش‌ كلامي‌ چندين‌ قرن‌ بين‌ دو كليسا معركه‌ و جدالي‌ شديد بر پا ساخت‌ تا آن‌ كه‌ عاقبت‌ در سال‌ 876 شورايي‌ از روحانيان‌ در شهر قسطنطنيه‌ تشكيل‌ شد، و پاپ‌ را به‌ دو دليل‌، يكي‌ فعاليت‌ سياسي‌ و ديگر علاقه‌مندي‌ به‌ اصل‌ فيليوك‌، محكوم‌ به‌ خطا ساخت‌. اين‌ فتوا در واقع‌ حق‌ حكومت‌ مطلق‌ بر كليسا را از پاپ‌ سلب‌ كرد. بالاخره‌ جدايي‌ و انفصال‌ نهايي‌ قطعي‌ بين‌ دو كليسا در سال‌ 1054 ميلادي‌ به‌ وقوع‌ پيوست‌. در آن‌ سال‌ پاپ‌ روم‌ بطرك‌ قسطنطنيه‌ را تكفير كرد. بطرك‌ نيز پاپ‌ را ملحه‌ دانست‌ و از آن‌ سال‌ دو شاخة‌ كليساي‌ كاتوليك‌ (و ارتدوكس‌) هر يك‌ راه‌ ديگري‌ براي‌ خود پيش‌ گرفتند و استقلال‌ يافتند".