آبان ۰۹، ۱۳۹۴

تثلیث اقدس



همواره یکی از مهمترین و کلیدی‌ترین موضوعات ادراکی در مسیحیت، موضوع تثلیث اقدس بوده و است که طی قرون متمادی، به یکی از شاخص‌ترین بحث‌های موجود در این وادی، بدل گشته است.
مبحث تثلیث اقدس علاوه بر آنکه یکی از استوارترین وجوه تمایز مسیحیت با سایر ادیان می‌باشد؛ به خودی خود نیز سوالات مفهومی فراوانی را برای سایر مذاهب در پی داشته است؛ چنانکه ادیان دیگر، پیوسته کوشیده‌اند تا با تمسک جستن به این نکته، مسیحیت را زیر سوال برده و با مطرح ساختن شبهات و اشکالاتی بر اصول اعتقادی تثلیث، ایراداتی را بیان دارند و اصرار ورزند که در مسیحیت، وحدانیت خداوند نادیده انگاشته شده و سعی نمودند تا با این روش، ضربه‌ای بر پیکره بنیادین مسیحیت و پیروانش وارد آوردند.
 همچنین بحث تثلیث اقدس، پیچیدگی و ابهامات بسیاری را برای نوایمانان و حق جویان و همچنین  سوالات خاصی را برای ایمانداران قدیمی در بر دارد.  

 طبق کلام  کتاب مقدس که در آن گفته شده که خداوند انسان را به شکل خودش خلق کرده است. بنابراین ما انسانها در کلیه شئونات زندگی شخصی و اجتماعی، شبیه آن خداوندی می‌شویم که به آن اعتقاد داریم چرا که او را سرمشق خود قرار می‌دهیم..
تثلیت در مسیحیت امری است که از طریق مکاشفه خداوند در کتاب مقدس برای مسیحیان بوجود آمده است زیرا‌ خداوند در کتاب مقدس خودش را معرفی کرده است. تثلیث نتیجه تلاش و کوشش کلیساست که خداوند را در نهایت فروتنی و روحیه توبه کار معرفی کرده است و گفته است: خدایا! تو خدایی و ما انسان. همه تلاش خود را می‌کنیم تا تو را بشناسیم.
1) خدای کتاب مقدس،‌ خدایی است متعال و فراتر از همه موجوداتی که تاکنون شناخته‌ایم. هیچیک از مخلوقاتش را نمی‌توان با او مقایسه یا جمع کرد چرا که خداوند به هیچ وجه با مخلوقش یکی نیست زیرا او بالاتر و فراتر از همه چیز است. این خدای متعال را کتاب مقدس به عنوان (خدای پدر) می‌شناساند. او از ورای آسمانها‌ در قدوسیت کامل بسر می‌برد و او نوری است که نمی‌توان به آن نزدیک شد. این بُعد متعال و فراتر بودن خدا،‌ خدای پدر است که سرمنشا، خالق و علت غایی محبت، نیکویی و عدالت است. او افزود: "در کتاب مقدس معنای پدر بودن شکل دیگری نیز می‌یابد چرا که او قومی(اسرائیل) را انتخاب کرده و با آنها ارتباط برقرار کرد،‌ او پدر قوم اسرائیل است و در عهد جدید این خدا با فردی به نام عیسی رابطه صمیمانه‌ای برقرار می‌کند در این زمان، پدر بودن خداوند، قوی‌تر و غلیظ‌تر به نظر می‌رسد چرا که عیسی او را پدر خطاب می‌کند. اما این فقط منحصر به عیسی نیست زیرا که او می‌خواهد شاگردانش نیز در این رابطه نزدیک با خداوند قرار بگیرند و آنها هم او را پدر صدا بزنند".
ما باید خدا را به عنوان وجودی بشناسیم که قدوس و پر جلال است و در مقابل او فقط باید تسلیم بود. خدای پدر، یک شخص است و یک شخص همواره روابط شخصی برقرار می‌کند. خدا نیز این رابطه شخصی را با انسانها برقرار می‌کند از جمله: محبت،‌ دوستی، رفاقت، ‌احترام، اطاعت، همنشینی. چون او پدری پر از محبت است و با ما رابطه محبت‌آمیز دارد.

2) در عین حال این خدا، ‌علاوه بر اینکه خدای متعال است، اما عار ندارد که به مخلوقاتش نزدیک شود و این همان بُعد دوم خدواند است که به مخلوقاتش نزدیک و با آنها متحد شده و در آنها حلول می‌کند. نهایت این امر آن که با یک شخصیت وارد تاریخ می‌شود و محبتش باعث می‌شود که به مخلوقش نزدیک ‌شود و به زمین می‌آید و در عیسی حلول می‌کند و بشریت را با خودش یکی می‌کند زیرا این خدا فقط متعال نیست بلکه در یک شخصیت بشری حلول کرده، ‌زیرا این خدا جور دیگری است. او در عین حال به زمین آمد و با ما انسانها یکی شد. این همان بعد دومی است که خداوند را در عیسی مسیح می‌بینیم. زمانی که به محبت، قدوسیت و کارهای عجیبش توجه می‌کنیم، می‌بینیم که همه اینها در یک انسان (عیسی مسیح) هم روی زمین نمودار است. شاگردان و مردمان وقتی او را می‌دیدند، همواره اعتراف می‌کردند که این انسان همانند خداوند بالاست. پطرس این امر را به درستی درک می‌کند و به عیسی می‌گوید:"از من دور شو، زیرا که انسانم و گناهکار". او به شکل ما انسان‌ها می‌شود تا بتواند از درون، وجود ما را تغییر دهد و این بُعد،‌ (خدای پسر) است. او با پدر در رابطه است و می‌خواهد که ما هم با آن پدر در رابطه باشیم. او آمده تا شرم و گناه ما را در برگیرد. این خدا، خدایی است که در عیسی کنار ما آمده و در گناه ما کنار ما آمده و می‌گوید حاضرم به روی صلیب همراه تو بمیرم.
3) بعد سوم را هم در عهد عتیق و هم در عهد جدید می‌توان یافت. این بعد همان حلول (روح‌القدس) است. خدایی که در کمال قدوسیت و محبت حاضر است در قلب ما قرار گیرد و درون ما ساکن شود.

 خدا در ورای ما (پدر)، در کنار ما (عیسی)، در درون ما (روح‌القدس).

عیسی می گوید:" کارهایی که من انجام می‌دهم توسط روح‌القدس است".

هیچ نظری موجود نیست: