آبان ۲۴، ۱۳۹۳

رد پا روی شن




یک شب رویایی دیدم در  رویایم در کنار ساحل با خدا قدم میزدم،
در پهنه آسمان صحنه هایی از زندگیم برق میزد
در هر صحنه دو ردپا دیده میشد،
یکی ردپای من بود و دیگری ردپای خداوند.
وقتی آخرین تصویر زندگیم از آسمان گذشت ،
به ردپای روی شن ها نگاه کردم دیدم
که در بسیاری از زمانهای زندگیم تنها یک ردپا وجود داشت
دریافتم که این در سختترین زمانهای زندگیم اتفاق افتاده است.
برای رفع ابهام از خدا سوال کردم
"خدایا گفتی اگر به تو ایمان بیاورم تو در هیچ زمان مرا تنها نخواهی گذاشت اما دیدم که در سخترین لحظات زندگیم تنها یک رد پا وجود داشت.
چرا در زمانی که بیشترین نیاز را به تو داشتم تنهایم گذاشتی"
خداوند جواب داد: فرزند عزیزم من تو را دوست دارم و هرگز تنهایت نخواهم گذاشت.اگر در لحظات سخت ، فقط یک جای پا می بینی در آن لحظات من تو را به دوش میکشیدم.
  

۱ نظر:

ناشناس گفت...

آمین خداوند همه وعده هایش را به انجام میرساند آمین شکر برای پدری مهربان که در سختیها ما را به آغوش و بر دوش میکشد