آبان ۲۹، ۱۳۹۳

چرا مسیحیت


چرا مسیحیت
روزی دوستی برایم تعریف میکرد که در بچگی چگونه مادرش به او یاد داده بود که ازطوفانها نترسد.اوهنگام طوفان در کنار مادرش پشت پنجره می ایستاد و به صدای بادی که از میان برگ های درختان زوزه می کشید کوش فرا می داد و برگ های خیس را در زیر نور برق آسمان تماشا میکرد.
اینکه مردم از طوفانها می ترسند و یا لذت می برند بستگی به چیزی دارد که یاد گرفته اند و بستگی به نوع تفکر و شناخت آنها از طوفان و دلایل آن دارد.
می توان گفت ارتباط مردم با خدا نیز بدین گونه است.عده ای از او میترسند و عده ای دوستش دارند و این ترس یا علاقه همه بستگی به این دارد که چه چیزی در مورد خداوند به آنها گفته شده است و عکس العمل آنها چه بوده است.
با اینکه در بسیاری از ادیان یکتا پرست،"خدا"، یک خدای واحد و یگانه است اما در هر کدام از این مذاهب مختلف ارتباط خدا با انسان به گونه ای خاص تعریف شده است و این را میتوان از روی رفتار و نوع عملکرد پیروان آن مذاهب مشاهده نمود. بطور مثال در بعضی از ادیان خدا بسیار سختگیر، انتقامجو و یا جنگجو میباشد و این تاثیر بر روی پیروان آن مذاهب و شیوه ارتباط و عملکرد آنها با یکدیگرو با دیگر انسانها کاملا قابل تشخیص است.
در مسیحیت اساس در "محبت " است و نه در زور واجبار.
در مسیحیت خداوند ، "خدای ارتباط" میباشد که این ارتباط از ازل تا ابد وجود داشته و خواهد داشت و اگر در دنیا  بین ما محبت و شراکت وجود دارد این چیزی است که در ذات خداوند بوده و خواهد بود و او این خصوصیت را به انسان داده است.
در مسیحیت ارتباط خدا با انسان ارتباطی صمیمانه است که در آن محبت وجود دارد و هنگامی که ما ایمان می آوریم وارد این ارتباط میشویم. این محبت و صمیمیت با خدا ما را از بندگی، آزادساخته و تبدیل به فرزندان خدا کرده است.
بدینگونه ما در مسیحیت خداوند را با الفاظ سخت و غیره صمیمانه نمی نامیم. بلکه به خدا "پدر " میگوییم و معتقدیم که میتوانیم هر وقت که بخواهیم و با لحنی ساده و خودمانی که اصولا بین فرزندان و پدر وجود دارد با او صحبت و درد دل کنیم واو به سادگی درون دل و روح ما را خواهد دید و به نیازهای ما پاسخ خواهد داد .همچون پدری دلسوز و مهربان.
اما در بسیاری از ادیان، انسان صرفا "بنده "خداست، و جایگاه خداوند برای بندگان بسیار بالا و دور از دسترس است. ارتباط انسان با خدا در اینگونه مذاهب شیوه و آدابی دارد و حتی گاهی فقط با یک زبان خاص و در زمانی خاص  ودر یک جهت خاص امکانپذیر است.
خداوند همیشه از جایگاه بالا با قدرت و زور و با نگاهی بهانه جو و سختگیرانه به اعمال بندگان خود توجه می کند و همواره منتظر کوچکترین گناه و کوتاهی از سوی بندگان است که آنها را مجازات نماید و اقتدار خود را با ترس و نکوهش بندگان به اثبات برساند. اما در مسیحیت ارتباط خدا با انسان سالم و صمیمانه و مملو از محبت و برکات خداوند است.او پدری مهربان است که ما را دوست دارد.
خدای ما در عین محبت ،قدوس نیز میباشد. خداوند در عین مهربانی ،عادل است. خداوندی که ذره ای از قدوسیتش کوتاهی نمی کند و از گناهی چشم پوشی نمی نماید، اما با محبتش به جای تنبیه.
او در ابتدا به واسطه کاری که مسیح بر روی صلیب برای نجات ما انجام داد تمام گناهان ما را بخشید ، و پس از آن ما به واسطه ایمانمان میتوانیم از گناهانمان توبه کنیم و از محبت او بهره مند گردیده و وارد این رابطه شویم.
در هیچ آیینی خداوند چنین کار عظیمی برای بندگان خود انجام نداده است.او خود را مثل ما کرد و در بین ما آمد. او وارد این دنیا شد تا ما را نجات دهد و در سختی ها و رنجها و خیانتها به واسطه عیسی مسیح با ما شریک شد تا ما را به حضور خدای پدر ببرد.
عیسی مسیح مانند پل ارتباطی بین خدا و انسان قرار گرفت تا انسان با وجود گناه ذاتی خود به سوی خدا باز گردد و نجات یابد، زیرا فقط اوست که تمام نیازهای ما را برطرف میکند .
ما به واسطه ایمانمان به مسیح وارد ارتباط و ملکوت خداوند شده و حیات جاودان دریافت خواهیم نمود.
او ما را تا ابد محافظت خواهد کرد.

آمین

هیچ نظری موجود نیست: