فروردین ۲۶، ۱۳۹۴

شاهدان عینی قیام عیسی مسیح





عیسی مسیح پس از قیام پیروزمندانه اش از مرگ و زنده شدن بارها خود را نه تنها بر یک نفر بلکه بر شاگردانش و دیگران نمایان کرد که تمامی این افراد شاهدان عینی ملاقات با عیسی مسیح میباشند .
مطابق با انجیل متی 2:28-7 می خوانیم «ناگاه زمین لرزه شدیدی واقع شد زیرا فرشته خداوند از آسمان نازل شد و به سوی مقبره رفت و سنگ را از برابر آن به کناری غلتانید و بر آن بنشست . چهره آن فرشته همچون برق آسمان می‌درخشید و جامه‌اش چون برف سفید بود. نگهبانان از هراس دیدن او به لرزه افتاده چون مردگان شدند! آنگاه فرشته به زنان گفت :« هراسان مباشید! می‌دانم که در جستجوی عیسای مصلوب هستید. او اینجا نیست ،زیرا همان گونه که فرموده بود؛ برخاسته است بیایید و جایی را که او خوابیده بود, ببینید ؛ سپس بی درنگ بروید و به شاگردان او بگویید که : او از مردگان برخاسته است و پیش از شما به جلیل می رود و در آنجا او را خواهید دید : اینک به شما گفتم:»
1- ظاهر شدن او به مریم مجدلیه : مطابق با انجیل یوحنا11:20 -18 میخوانیم که :«و اما مریم، بیرون نزدیک مقبره ایستاده بود و می گریست . او گریان خم شد تا به درون مقبره بنگرد آنگاه دو فرشته را دید که جامه های سفید بر تن داشتند و آنجا که پیکر عیسی نهاده شده بود یکی در جای سر و دیگری در جای پاهای اونشسته بودند آنها به او گفتند «ای زن چرا گریانی ؟»او پاسخ داد:«سرورم را برده‌اند و نمی دانم کجا گذاشته‌اند .»چون این را گفت برگشت و عیسی را آنجا ایستاده دید اما نشناخت.عیسی به او گفت :«ای زن چرا گریانی ؟ که را می جویی؟ » مریم به گمان اینکه باغبان است، گفت :«سرورم ، اگر تو او را برداشته‌ای, به من بگو کجا گذاشته‌ای تا بروم و او را برگیرم.»عیسی صدا زد :«مریم!» مریم روی به جانب او گرداند و به زبان عبرانیان گفت :«ربّونی ! »(یعنی استاد). عیسی به او گفت :«بر من میاویز، زیرا هنوز نزد پدر صعود نکرده‌ام . بلکه نزد برادرانم برو و به آنها بگو که نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما صعود می کنم.»مریم مجدلیه رفت و شاگردان را خبر داد که«خداوند را دیده‌ام »و آنچه به او گفته بود بدیشان باز گفت.»
2- ظاهر شدن او به حواریون (شاگردان )در غیاب توما : مطابق با انجیل یوحنا 19:20 -24 می‌خوانیم
شامگاه همان روز که نخستین روز هفته بود آنگاه که شاگردان گرد هم بودند و درها از ترس یهودیان قفل بود عیسی آمد و در میان ایشان ایستاد و گفت :«سلام بر شما»چون این را گفت دستها و پهلوی خود را به آنها نشان داد شاگردان با دیدن خداوند شادمان شدند عیسی باز به آنها گفت :«سلام بر شما !همانگونه که پدر مرا فرستاد ،من نیز شما را می فرستم .»چون این را گفت دمید و فرمود :«روح القدس را بیابید.اگر گناهان کسی را ببخشایید بر آنها بخشیده خواهد شد و اگر گناهان کسی را نا بخشوده بگذارید ، نابخشوده خواهد ماند.»هنگامی که عیسی آمد توما یکی از آن دوازده تن که دو قلو نیز خوانده می شد با ایشان نبود.»
3- ظاهر شدن او به شاگردان در حضور توما : مطابق با انجیل یوحنا 26:20- 29 می خوانیم.«پس از هشت روز شاگردان عیسی باز در خانه بودند و توما با آنها بود در آن حال که درها قفل بود عیسی آمد و در میان ایشان ایستاد و گفت:« سلام بر شما »آنگاه به توما گفت :«انگشت خود را اینجا بگذار و دستهایم را ببین و دست خود را پیش آور و در سوراخ پهلویم بگذار و بی‌ایمان مباش بلکه ایمان داشته باش.» توما به او گفت «خداوند من و خدای من !» عیسی گفت :«آیا چون مرا دیدی ایمان آوردی؟ خوشا به حال آنانکه نادیده ایمان آورند.»
4- ظاهر شدن او به هفت نفر از شاگردان در کنار دریای تبریه: مطابق با انجیل یوحنا 1:21-23 می خوانیم:« پس از این وقایع ؛عیسی بار دیگر خود را در کنار دریاچة تبریه بر شاگردان نمایان ساخت او اینچنین نمایان گشت: روزی شمعون پطرس، تومای معروف به دوقلو ، نتنائیل از مردمان قانای جلیل، پسران زبدی و دو شاگرد دیگر با هم بودند. شمعون پطرس به آنها گفت :« من به صید ماهی می‌روم .»آنها گفتند «ما نیز با تو می آییم » پس بیرون رفته سوار قایق شدند اما در آن شب چیزی صید نکردند. سحرگاهان عیسی در کنار ساحل ایستاد اما شاگردان در نیافتند که عیسی است او به آنها گفت :« ای فرزندان جیزی برای خوردن ندارید؟» پاسخ دادند :«نه»گفت :« تور را به جانب راست قایق بیاندازید که خواهید یافت .» ایشان چنین کردند و از فراوانی ماهی قادر نبودند تور را به درون قایق بکشند. شاگردی که عیسی دوستش می داشت به پطرس گفت:« خداوند است » شمعون پطرس چون شنید که خداوند است ،در دم جامه خود را گرد خویش پیچید - زیرا آن را از تن به در آورده بود - و خود را به دریا افکند اما دیگر شاگردان با قایق آمدند در حالی که تور پر از ماهی را با خود می‌کشیدند زیرا فاصلة آنها با ساحل فقط دویست ذراع بود .
چون به ساحل رسیدند, دیدند آتشی با زغال افروخته است و ماهی بر آن نهاده شده و نان نیز هست عیسی به ایشان گفت :«از آن ماهیها نیز که هم اکنون گرفتید، بیاورید.» شمعون پطرس به درون قایق رفت و تور را به ساحل کشید. تور پر از ماهیهای بزرگ بود ، به تعداد صد و پنجاه و سه ماهی . و با اینکه شمار ماهیها بدین حد زیاد بود، تور پاره نشد . عیسی به ایشان گفت :« بیایید صبحانه بخورید » هیچیک از شاگردان جرئت نکرد از او بپرسد «تو کیستی؟» زیرا می‌دانستند که خداوند است .عیسی پیش آمده ، نان را بر گرفت و به آنها داد و نیز ماهی را . این سومین بار بود که عیسی پس از برخاستن از مردگان بر شاگردان خود نمایان می شد .
5- ظاهر شدن او به بیش از 500 نفر از ایمانداران : مطابق با رسالة اول پولس رسول به قرنتیان 6:15 می خوانیم که:« پس از آن یک بار بر بیش از پانصد تن از برادران ظاهر شد که بسیاری از آنان هنوز زنده اند هرچند بعضی خفته اند »
6- ظاهر شدن او به یعقوب : مطابق با اول قرنتیان 7:15 می خوانیم:« سپس بر یعقوب ظاهر شد و بعد بر همة رسولان »
7- ظاهر شدن او به شاگردان در جلیل : مطابق با انجیل متی 16:28 - 20 می خوانیم:« آنگاه آن یازده شاگرد به جلیل بر کوهی که عیسی به ایشان فرموده بود رفتند . چون در آنجا عیسی را دیدند او را پرستش کردند اما بعضی شک کردند . آنگاه عیسی نزدیک آمد و به ایشان فرمود :« تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است . پس بروید و همة قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر،پسر و روح القدس تعمید دهید و به آنان تعلیم دهید که هر آنچه به شما فرمان داده ام به جا آورند .اینک من هرروزه تا پایان این عصر با شما هستم.»
8- ظاهر شدنش به شاگردان قبل از صعود او به آسمان: بر طبق کتاب اعمال رسولان 3:1 - 12 می‌خوانیم که:« او پس ا ز رنج کشیدن خویشتن را بر آنان ظاهر ساخت و با دلایل بسیار ثابت کرد که زنده شده است . پس از مدت چهل روز بر آنان ظاهر می شد و دربارة پادشاهی خدا با ایشان سخن می گفت . یک بار در حین صرف غذا بدیشان امر فرمود که:« اورشلیم را ترک مکنید بلکه منتظر آن وعده پدر باشید که از من شنیدید زیرا یحیی با آب تعمید می داد ، اما چند روزی بیش نخواهد گذشت که شما با روح القدس تعمید خواهید یافت .»
عیسی پس از گفتن این سخنان ،در حالی که ایشان می نگریستند، به بالا برده شد و ابری او را از مقابل چشمان ایشان بر گرفت . هنگامی که می رفت و شاگردان به آسمان چشم دوخته بودند ؛ ناگاه دو مرد سفید پوش در کنارشان ایستادند و گفتند :« ای مردان جلیلی ،چرا ایستاده به آسمان دوخته اید؟ همین عیسی که از میان شما به آسمان برده شد ،باز خواهد آمد به همین گونه که دیدید به آسمان رفت.»
8- ظاهر شدن او به استیفان شهید در هنگام سنگسار کردنش: بر طبق اعمال رسولان 55:7 - 56 می خوانیم :« پس گفت :« هم اکنون آسمان را گشوده و پسر انسان را بر دست راست خدا ایستاده می‌بینم »
9- ظاهر شدن او بر شائول (پولس ) در راه دمشق: بر طبق اعمال 3:9 -6 می خوانیم :« طی سفر چون به دمشق نزدیک می شد؛ ناگاه نوری از آسمان بر گردش درخشید و او بر زمین افتاده صدایی شنید که خطاب به او می گفت :« شائول! شائول چرا مرا آزار می رسانی ؟» وی پاسخ داد «خداوندا تو کیستی؟» پاسخ آمد:« من آن عیسی هستم که تو بدو آزار می رسانی . حال برخیز و به شهر برو . در آنجا به تو گفته خواهد شد که چه باید کنی.»
10- ظاهر شدن او بر حنانیا : بر طبق اعمال رسولان 10:9- 16 می خوانیم :« در دمشق شاگردی حنانیا نام می زیست . خداوند در رویا بر او ظاهر شد.
خداوند به او گفت:« برخیز و به کوچه ای که - راست- نام دارد؛برو و در خانة یهودا سراغ سولس تارسوسی را بگیر . او به دعا مشغول است و در رویا مردی را دیده ،حنانیا نام که می آید و بر او دست می گذارد تا بینا شود .»

11- ظاهر شدن او بر یوحنای رسول در جزیرة پطمس: بر طبق کتاب مکاشفه 10:1- 19 می خوانیم که:« در روز خداوند در روح شدم و صدایی بلند چون بانگ شیپور از پشت سر شنیدم که می گفت :« آنچه‌ را که می‌بینی بر طوماری بنویس و به هفت کلیسای افسس؛ ازمیر، پرگاموم، تیاتیرا؛ ساردس؛ فیلادلفیه، و لائودکیه بفرست.

هیچ نظری موجود نیست: